به گزارش پایگاه خبری جهادپرس،هر تیم به همان سبکی که می تواند و قابلیتش را دارد بازی می کند. کی روش تیمی برای نباختن ساخته و این میسر نمی شود مگر با عدم دریافت گل. ایران کی روش مثل یک صخره است و هر از چند گاهی نیز این قابلیت را دارد که حریفش را به ترس و وحشت بیندازد.
اسپانیا این را می دانست اما تماشای بازی ایران از تلویزیون یک چیز است و تجربه کردن آن درون زمین، چیزی دیگر. اسپانیا امشب برابر ایران به بیهوده ترین شکل ممکن بازی کرد. مثل کسی که حفره ای می کند، آن را دوباره پر می کند و بار دیگر شروع به کندن می کند.
حملات از راست بد، از مرکز زمین بدتر و از سمت چپ اصلا خطری ایجاد نمی شد. این کار همینطور تکرار می شد. در مقابل اما یازده بازیکن شجاع و غیر قابل نفوذ ایران حضور داشتند که کتاب شان را از بر بودند. کتاب ایران تنها یک سرفصل داشت، ایجاد لایه های دفاعی متعدد سازمان یافته، بدون توجه به اینکه مابقی دنیا چه فکری در موردشان می کنند.
داشتن یک دنیا اعتماد به نفس، به ایرانی ها کمک کرده بود تا بدون کوچکترین اضطرابی، ماموریت خود را انجام دهند.
بدترین اسپانیا
اسپانیا این سبک بازی ایران را می دانست و آن را از قبل از بازی پذیرفته بود ولی از کمبود منابع برای شکست تاکتیک ایران رنج می برد. سانتر از مرکز زمین کم بود. خلاقیت های انفرادی به ندرت دیده می شد و تنها یک گل اتفاقی از دیگو کاستا روی ریباند بود که به داد لاروخا رسید.
در مقطعی تاریخی قرار داریم که دیگر کسی اینگونه گل ها را حتی جشن هم نمی گیرد ولی شرایط بازی به گونه ای پیش رفته بود که هیچ یک از بازیکنان و حتی خود ما هم نمی توانیم از کسب پیروزی به این شکل و با چنین گلی، احساس شرم کنیم.
باید گفت که پیروزی به این شکل هم قابل قبول است و باید آن را جشن گرفت اما این گل کاستا نباید این مساله را پنهان کند که اسپانیا فاصله زیادی با روزهای اوج خود دارد. اسپانیا نه در دفاع و نه در حمله خوب نبود. در عقب زمین فضاهای خالی زیادی به ایران داده شد و هر چه زمان می گذشت، این وحشت بیشتر می شد که ایران هر لحظه به گل تساوی دست خواهد یافت.
اسپانیا این پیروزی را بدون استایل همیشگی خود به دست آورد و آن را جشن گرفت. هرچند ما امشب مالک زمین بودیم ولی ایران اصلا به توپ نیازی نداشت و آن را با میل خود به ما تقدیم کرده بود. در بازی عمقی نمی توان گفت که حتی برتر از ایران بودیم.
هر چه زمان می گذشت، به کسب پیروزی با همان یک گل هم قانع می شدیم و برای مان دیگر مهم نبود که کاستا گلی اتفاقی را به ثمر رسانده است. بله، یک گل اتفاقی و ما چقدر خوشحالیم.
دیدگاه شما