21. ارديبهشت 1399 - 13:21   |   کد مطلب: 8749
نگاهی به سرمقاله روزنامه های کثیرالانتشار و چاشنی که هر کدام از رسانه های مکتوب به محتوای امروز نشریات اضافه کردند.

به گزارش پایگاه خبری جهادپرس، روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

 

 

 

توافقی برای کاهش فشار یا اهرمی برای اعمال فشار؟
سیدمحمد عماد اعرابی در کیهان نوشت:

 

عکسی که وزرای خارجه ایران و 1+5 پس از توافق بر سر برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) در 24 تیر 1394 به عنوان یادگاری انداختند، یک غایب داشت: «سرگئی لاوروف». ظاهرا وزیر خارجه روسیه تمایلی به حضور در این قاب نداشت و شاید ناراضی به نظر می‌رسید. اندکی بعد اظهارات لاوروف در میان خبرنگاران نشان می‌داد او از برخی روندهای

طی شده در دستیابی به توافق رضایت نداشت. او گفت:

«در طول مذاکرات منتهی به توافق، روسیه و چین می‌خواستند تحریم‌ تسلیحاتی علیه ایران، در میان اولین تحریم‌هایی باشد که برداشته می‌شود اما ایالات متحده و متحدانش اصرار داشتند که تحریم تسلیحاتی برای 8 و یا 10 سال دیگر باقی بماند.

[در نهایت] تهران پذیرفت که تحریم تسلیحاتی 5 سال دیگر باقی بماند.» یک سال بعد سرگی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم به این قسمت از نارضایتی روس‌ها از توافق ‌اشاره کرد و گفت: «روسیه طی مذاکرات هسته‌ای حامی رفع تحریم‌های تسلیحاتی ایران در زودترین موعد ممکن بود، ما حتی در مقاطعی پیشنهادهایی را تدوین کردیم که بر اساس آن تحریم تسلیحاتی یک ماه پس از اجرای برجام رفع شود، اما نتیجه متفاوت بود.»

با این اوصاف مذاکره‌کنندگان ایران علی‌رغم حمایت روسیه و چین برای رفع تحریم تسلیحاتی، چندان به چانه‌زنی نپرداختند و حاضر شدند این تحریم، 5 سال دیگر بر کشورمان اعمال شود. به نظر می‌رسید برای تیم ایرانی «حصول توافق» از «کیفیت توافق» مهم‌تر بود.

این راهبرد دقیقا منطبق با همان شعاری بود که ابتدای مذاکرات هسته‌ای در دولت یازدهم توسط وزارت خارجه در یک کارزار تبلیغاتی با محوریت برخی کارگردانان سینمای ایران ترویج شد: «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست.» اولویت وزارت خارجه ایران «توافق» بود نه «محتوای» آن؛ به همین دلیل با شتاب زیاد برای دستیابی به هدفشان که «حصول توافق» بود، از توجه و چانه‌زنی بر روی جزئیات چشم‌پوشی می‌کردند.

7 آذر 1395 رهبر انقلاب در جمع فرماندهان نیروی دریایی به مضرات این شتاب‌زدگی ‌اشاره کردند: «مشکلات فعلی در توافق هسته‌ای به خاطر عجله در زودتر به سرانجام رساندن توافق است. وقتی عجله داریم که کار را زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت می‌کنیم و گاهی غفلت از یک امر جزئی، موجب ایجاد رخنه و نقطه‌ سلبی در آن کار می‌شود.»

اما پذیرش «تحریم تسلیحاتی» از جانب نمایندگان ایران، تنها مورد عجیب توافق‌نامه برجام نبود! موارد دیگری نیز وجود داشت که می‌توانست مصداق عجله و غفلت از جزئیات باشد. «ساز و کار حل اختلافات» که در بندهای 36 و 37 برجام آمده بود یکی از همین موارد بود.

این ساز و کار به نحوی طراحی شده بود که ابتکار عمل را از ایران می‌گرفت. مطابق این ساز و کار با شکایت یکی از طرفین برجام و پس از فیصله نیافتن دعوی در کمیسیون‌ها و جلسات مشخص شده طی زمان تعیین شده، در نهایت کار به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده می‌شد.

این شکایت یا طی زمان تعیین شده، در شورای امنیت به نتیجه می‌رسید(اعم از حل و فصل شکایت یا تصویب قطعنامه) و یا در غیر این صورت پس از زمان تعیین شده؛ کلیه قطعنامه‌های تحریمی گذشته شورا به صورت خودکار باز می‌گشت. چیزی که آن را «مکانیسم ماشه» نامیدند.

در این حالت حتی اگر طرف شاکی ایران باشد، به علت حق وتوی کشورهای غربی و جلوگیری از تصویب قطعنامه، شکایت ایران هم می‌تواند منجر به بازگشت تمامی تحریم‌های قبلی شورای امنیت شود. در واقع ایران در صورت شکایت و ارجاع موضوع به شورای امنیت یا باید قانع شود و شکایتش را پس بگیرد و یا اگر قانع نشد همه تحریم‌های شورای امنیت باز می‌گردند!

شاید به همین دلیل باشد که علی‌رغم اذعان مسئولان وزارت خارجه ایران به نقض مکرر تعهدات توسط طرف‌های غربی؛ آنها تمایلی به ارجاع شکایت ایران به شورای امنیت سازمان ملل ندارند و پیش‌تر ترجیح دادند تا به مفاد پیمان مودت در سال 1334(1957) رجوع کنند. وقتی ایران در واکنش به نقض عهد طرف‌های غربی، اقدام به کاهش تعهدات خود در توافق هسته‌ای کرد؛ این طرف‌های غربی بودند که ایران را به فعال‌سازی «مکانیسم ماشه» از طریق ساز و کار حل اختلاف «تهدید» کردند.

دانیل لاکاله تحلیل‌گر اقتصادی و استاد دانشگاه در توصیف این اقدام کشورهای اروپایی گفت: «مکانیزم حل اختلاف تصمیمی از سوی کشورهای اروپایی، برای بازگرداندن ایران به تعهداتش است.» با این اوصاف ساز و کار حل اختلاف در برجام به ابزاری برای اعمال فشار بر ایران تبدیل شده بود. واهمه از چنین ساز و کاری بود که باعث می‌شد دولت‌مردان به جای آنکه با تهدید «خروج از برجام» به چانه‌زنی و ایفای حقوق ملت ایران بپردازند، ترجیح دهند در اظهارات متعدد طی زمان‌های مختلف طرف غربی را مطمئن سازند که ایران قصد خروج از برجام را ندارد.

پیش از خروج آمریکا از برجام دست کم دو بار رئیس‌جمهور و معاونش این پیام را مخابره کردند که در صورت خروج آمریکا، ایران از برجام خارج نخواهد شد: «اگر فقط آمریکا برجام را ترک کند، ما متعهد می‌مانیم.»(علی‌اکبر صالحی؛ 17 شهریور1396)؛ «اگر اهداف برجام بدون آمریکا محقق شود، چه بهتر!»(حسن روحانی؛ 17 اردیبهشت 1397) حتی وقتی علی‌رغم مهلت چند هفته‌ای ایران به اروپا، کشورهای اروپایی پس از گذشت چند ماه همچنان از راه‌اندازی ساز و کار ارتباطات مالی امتناع می‌کردند، باز هم این رئیس‌جمهور ایران بود که سعی می‌کرد به طرف غربی اطمینان دهد ایران از برجام خارج نخواهد شد: «یکی از ویژگی‌های ما ایرانی‌ها، این است که وقتی توافقی را امضا کردیم در هیچ شرایطی امضاءمان را زیر پا نخواهیم گذاشت.»؛ «به دنیا ثابت کردیم که پای تعهدات خودمان می‌ایستیم و علی‌رغم اینکه طرف تعهد به بخشی از تعهداتش عمل نکرده و یا یکی از آنها به‌طور کامل خارج شده ما همچنان در تعهد خودمان باقی هستیم.»(دکتر روحانی؛ 30 آذر 1398) «مکانیسم ماشه» و متعاقب آن بازگشت تمامی قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت آنقدر برای دولتمردان هراس داشت که با چنین اظهاراتی به زعم خود از وقوع آن جلوگیری کنند.

اکنون بگذارید به موضوع خبری این روزها نگاهی بیندازیم. با پایان یافتن زمان پنج ساله تحریم تسلیحاتی ایران که با موافقت مذاکره‌کنندگان کشورمان اعمال شده بود؛ آمریکا برای دائمی‌ شدن این تحریم تسلیحاتی تلاش می‌کند.

طبق گزارش نیویورک تایمز طرح وزارت خارجه آمریکا در این زمینه مبتنی بر تفسیری حقوقی است که نشان دهد ایالات متحده با وجود خروج از برجام همچنان یکی از اعضا/طرفین آن محسوب می‌شود: «طبق آن آمریکا ذاتا یکی از مشارکت کنندگان در برجام تلقی خواهد شد و هدف آن استفاده از تهدید مکانیسم ماشه است که می‌تواند همه تحریم‌های قبل از امضای برجام را علیه ایران مجددا اعمال کند و اگر تحریم‌های تسلیحاتی در شورای امنیت تمدید نشود واشنگتن از این حق ادعایی خود به عنوان یکی از طرف‌های توافق استفاده کند.» در واقع برجام حتی برای سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ هم گزینه مطلوبی قلمداد می‌شود!

به دلیل راهبرد غلط در مذاکرات هسته‌ای و تعجیل در «حصول توافق» و مقدم دانستن آن بر «کیفیت توافق»، این روزها «برنامه جامع اقدام مشترک» نه تنها از معنای خود تهی شده بلکه در مسیر اقدامات یک‌طرفه علیه ایران قرار دارد. دیگر خبری از «روح برجام» نیست؛ حالا توافقی که قرار بود به کاهش فشار بر ایران بینجامد به ابزاری برای اعمال فشار بر ایران تبدیل شده است.

 

 
بازگشایی حرم و خطر طرح هایی که برای رسانه مطرح می شوند
محمدسعید احدیان در خراسان نوشت:
 
بازشدن یا نشدن حرم های مطهر یکی از بحث های بسیار مهم این روزها بین مردم است. فارغ از نظر شخصی که در صفحات شخصی ام اعلام کرده ام ، فعلا به این جمع بندی نرسیدیم که روزنامه خراسان درباره اصل این ماجرا موضع گیری داشته باشد اما برخی اظهارنظرها و اقدامات رسانه ای افرادی که بیشتر باید پاسخ گوی چرایی بسته ماندن در صحن ها شوند، ما را مجبور کرد که به صورتی شفاف از مسئولان ستاد کرونا مطالبه کنیم که یا تصمیمی را که گرفته است رسما تغییر دهد و اصلاح کند یا عوامل مرتبط با دولت را الزام کند که از فضاسازی های رسانه ای که تصور «موافق نمایی» با بازگشایی حرم های مطهر است ، خود داری کنند.

بر اساس اطلاعات موثق آستان های مقدس حضرت معصومه (س) ، شاه چراغ، عبدالعظیم حسنی و جمکران با محوریت آستان قدس رضوی از مدتی پیش با هماهنگی با وزارت بهداشت پروتکل های بازگشایی حرم  های مطهر را در سه مرحله (صحن ها، رواق ها، روضه منوره) تنظیم کرده و در نهایت به تایید وزارت بهداشت رسیده است. مطالبه اجرایی شدن بازگشایی صحن ها با رعایت پروتکل ها از رئیس جمهور محترم نیز تلفنی و مکتوب صورت گرفته است.

در نهایت با هر منطقی ستاد ملی کرونا تصمیم گرفت که حرم ها فعلا بازگشایی نشوند و همه مسئولان آستان های مقدس، مراجع تقلید و جریان های مذهبی از این تصمیم تمکین کردند در حالی که بسیاری با آن مخالف بودند، اما مدتی است در سکوت نجیبانه این طیف ها برخی عوامل زیرمجموعه به گونه ای مواضع رسانه ای می گیرند که باعث تشویش اذهان عمومی شده و این گونه تصور می‌شود که گویی آن ها موافق بازگشایی حرم ها هستند و مخصوصا در فضای سنگین مطالبه ای که دلدادگان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) دارند ، این مسئله باعث نارضایتی های جدی شده که ممکن است هیچ گاه از ذهن جامعه مذهبی پاک نشود و جدی تر از گذشته مطرح کرده است که مسئولان جمهوری اسلامی در حالی که راه های کارشناسی وجود دارد، اهمیتی به مسائل معنوی نمی دهند.

ایرنا خبرگزاری رسمی دولت خبری را از رئیس جمهور نقل کرد مبنی بر بازگشایی حرم ها در شب های قدر ، در حالی که بعدا معلوم می شود آقای رئیس جمهور بحثی کارشناسی در جلسه ای مطرح کردند مبنی بر چگونگی برگزاری با کیفیت مراسم شب قدر با جمعی محدود و به هیچ وجه ایشان نظری قطعی مبنی بر بازگشایی حرم ها در شب های قدر نداشتند.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد به صورت رسانه‌ای از تنظیم پیشنهادهایی برای بازگشایی حرم های مطهر در شب های قدر خبر می دهد و می گوید چون پیشنهادها منطقی است امیدواریم که صحن های حرم مطهر برای شب های قدر بازگشایی شود.

دبیر قرارگاه پیشگیری و کنترل کرونای دانشگاه علوم پزشکی مشهد از پیشنهاد استفاده از ظرفیت زیارت و نوبت‌دهی هوشمند خبر می‌دهد و روز دیگر از طرح برگزاری مراسم شب قدر در خیابان‌های منتهی به حرم با صندلی و ارسال به تهران صحبت می کند.

سوال این است که آیا تصمیم های ستاد کرونا را فقط باید جریان های مذهبی تبعیت کنند؟ اگر بنا به بازگشایی است هنگامی که پیش از این به صورت کارشناسی با هماهنگی بین دو مجموعه آستان های مقدس و وزارت بهداشت پروتکل های کارشناسی شده و آماده اجرا نهایی شده ولی همان ها هم به تایید ستاد ملی کرونا نرسیده است،این طرح هایی که برخی از آن ها بیشتر برای طنز در فضای مجازی مناسب است چه محلی از اعراب دارند؟

اگر آقایان تحت فشار افکار عمومی برای بازگشایی حرم ها هستند ، بهتر نیست به جای فعالیت رسانه ای که این گونه برداشت می شود می خواهند بار خود را دربرابر افکار عمومی سبک کنند، اقدام عملی کنند برای رایزنی با ستاد ملی کرونا و اگر نتیجه داد آن گاه توسط ستاد کرونا به صورت  رسمی اعلام شود؟

هنگامی که استانداری مخالفت خود را با  بازگشایی حرم ها طی نامه ای مطرح کرده است   آیا نباید از این قبیل اقدامات رسانه ای مدیران استان جلوگیری کند؟

قبلا این سوال به صورت جدی مطرح بود که آیا مسئولان جمهوری اسلامی درکنار اقتصاد و سلامت به بحث معنویت هم اهمیت می دهند اما با این رفتارهای غیرکارشناسی رسانه ای این سوال جدی تر باعث تشویش اذهان می‌شود که اگر راه هایی وجود دارد ، چرا برای بازگشایی حرم ها حداقل در شب های مهم قدر اقدامی نمی شود این در حالی است که  حتی افرادی مثل این جانب که با بازگشایی صحن ها (دقت شود صحن ها و نه رواق ها و حرم) موافقیم به هیچ وجه بازگشایی برای شب های قدر و برگزاری مراسم را درست نمی دانیم و این نظرات غیرکارشناسی  نتیجه نداشتن درک درستی از ویژگی های برگزاری مراسم مذهبی و نوع رفتار مردم در این قبیل موارد است. خلاصه آن که  قشر مذهبی بر اساس منطق عقلانی شیعه  تصمیمات ستاد ملی کرونا را به عنوان تصمیم نهایی پذیرفته است بااین که بسیاری با آن مخالف هستند.

سوال این است که چرا برخی عوامل زیرمجموعه که به عنوان نمایندگان ستاد ملی کرونا باید پاسخ گوی چرایی بازنشدن حرم‌های مطهر باشند، در صف  اول اطلاع رسانی طرح های بازگشایی و البته غیرکارشناسی در شب های قدر قرار گرفته اند؟

 

 

 اصلاح‌طلبان به انتخابات ۱۴۰۰ امیدوارند
محمود صادقی در آرمان نوشت:
 
با وجود همه ان‌قلت‌ها و مباحثی که وجود دارد به‌نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان نباید عرصه انتخابات را خالی بگذارند. اصلاح‌طلبی معطوف به نیازها، مطالبات و انتظارات جامعه باید محور باشد و بر این محور اصلاح‌طلبی معطوف به قدرت تعریف شود.

یعنی حضور در قدرت به هر شکلی بدون وجود زمینه‌های لازم نباید محور باشد بلکه باید نگاه به نیازهای جامعه محور قرار گیرد. انتخابات اخیر نشان داد که مردم و نوعا آنهایی که با اصلاح‌طلبان همراه هستند از صندوق‌های رای فاصله گرفتند.

اگر اصلاح‌طلبان بتوانند طی این مدت مردم را متقاعد کنند که بهترین راه حل صندوق رای است، می‌توانند موفق شوند. اصلاح‌طلبان باید بیش از گذشته نیازهای مردم را در نظر بگیرند، با اقشار مختلف مردم بیشتر صحبت کنند و مردم را بیشتر مشارکت داده و تفهیم کنند تا ببینیم که در آینده مردم با صندوق رای آشتی می‌کنند یا همین روند کنونی را پی خواهند گرفت.

از طرف دیگر نیز باید اطمینان لازم ایجاد شود که حاکمیت چه میزان حاضر خواهد شد که حضور اصلاح‌طلبان را در عرصه انتخابات جدی بداند و فضا را برای حضور آنها میسر کند. اگر این شرایط فراهم شد قاعدتا موجه است که اصلاح‌طلبان حضوری جدی در انتخابات 1400 داشته باشند. البته با وجود این‌که امروز اکثر مطالبات مردم پیرامون مسائل اقتصادی و معیشتی است اما نباید مسائل دیگر را در نظر نگرفت.

حوزه‌های مختلف لازم و ملزوم یکدیگر هستند. اگر در حوزه سیاسی گشایش باشد آثار آن در حوزه اقتصادی نیز دیده خواهد شد. لذا تاکید صرف به بحث اقتصاد و معیشت جامعه یکجانبه نگری است. به‌عنوان مثال بخش قابل توجهی از موانع معیشت به حوزه سیاست خارجی باز می‌شود که بخشی از فضای سیاسی را در بر می‌گیرد. درست است که کشورمان توانمندی داخلی خوبی دارد اما بدون تعامل با دنیا نمی‌توانیم پاسخ صددرصدی بگیریم.

تولیدات باید صادر شود و در برخی از مواد اولیه و واسطه‌ای نیز ممکن است که نیازمند واردات باشیم که این موارد چرخه‌ای به هم پیوسته است. از سوی دیگر آزادی رای و حتی رقابت انتخاباتی باعث می‌شود که افراد ذی‌صلاح‌تر در حوزه‌های مختلف از جمله در حوزه اقتصاد امکان حضور در صحنه را پیدا کنند ولی وقتی فضا تنگ شود طبیعتا آنها نیز مجال نقش آفرینی نخواهند داشت. نمی‌توان اینها را از یکدیگر جدا کرد چرا که طبقات به هم پیوسته‌ای هستند.

با این حال اصلاح‌طلبان اگر بخواهند حضور جدی در انتخابات آینده پیدا کنند باید در حوزه اقتصاد و معیشت نیز راه حل‌های عملیاتی ارائه کنند. اگر بخواهیم از هم اکنون با توجه به شرایط فعلی جامعه و رویکرد مردم به اصلاح‌طلبان آینده را برای جریان اصلاح‌طلبی پیش‌بینی کنیم باید گفت که فضا خاکستری است و در عین اینکه چندان امیدی نیست اما نباید چندان هم نا امید بود به هر حال عرصه سیاست در ایران عرصه‌ای پر فرازونشیب و تابع تحولات غیر پیش بینی است و خیلی اوقات رویدادی اتفاق می‌افتد که می‌تواند مردم را امیدوار کند.

شاید اگر اتفاقاتی همچون آبان ماه و سقوط هواپیما رخ نمی‌داد شاهد کاهش حضور مردم در صندوق‌های رای نبودیم. در سال پیش رو نیز به همین ترتیب تحولات داخلی و بین‌المللی محتمل می‌تواند در رویکرد مردم تغییر ایجاد کند.

 

 

فاصله صنایع دفاعی و خودرویی و رنجی که مردم می‌برند
عباس حاجی نجاری در جوان نوشت:

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه، در ارتباط تصویری مستقیم و با هفت مجموعه تولیدی به مناسبت هفته کار و کارگر با تأکید بر اهمیت جهش کیفی در کنار جهش کمّی، موضوع افزایش امید به کار و تلاش را در کشور بسیار مهم خواندند و گفتند: متأسفانه عده‌ای در کشور به‌طور دائم می‌گویند «نمی‌شود و نمی‌توانیم» در حالی که «می‌توانیم» و دلیل آن هم این است که ما وقتی می‌توانیم یک ماهواره‌بر را با سرعت ۷۵۰۰ متر بر ثانیه به فضا پرتاب کنیم و ماهواره را در مدار قرار دهیم، و یا در صنایع دفاعی، آن پیشرفت‌های بزرگ را داشته‌ایم، پس در تولید هم می‌توانیم به جهش دست پیدا کنیم.

آن ذهن و فکری که می‌تواند ماهواره را تولید کند و چند صباح دیگر برای ارسال ماهواره در مدار ۳۶ هزار کیلومتری هدف‌گذاری کند، قطعاً چنین روحیه ابتکار و خلاقیتی برای تولید خودرو با مصرف ۵ لیتر بنزین در یکصد کیلومتر و در دیگر بخش‌های تولید نیز وجود دارد. پیش از این نیز معظم له همین مثال را در زمینه توان کشور در تبدیل یک موشک دوربرد به یک موشک نقطه زن زده بودند.

این واقعیت که در عرصه میدانی اعتراف بسیاری از ناظران بین‌المللی را هم در پی داشته و بر اقتدار دفاعی و توان بازدارندگی ایران متکی بر توانمندی‌های داخلی تأکید دارند واتفاقاً یکی ازدلایل فشار امریکایی‌ها درتحریم ایران نیز متوقف کردن این توانمندی است، در داخل کشور نیز ضمن ایجاد روحیه افتخار به پیشرفت‌های صنایع دفاعی، گلایه از ضعف‌های صنایع داخلی به ویژه صنایع خودرویی را درپی داشته که چرا باید این دوگانگی و تفاوت میان صنایع دفاعی با دیگر صنایع کشور وجود داشته باشد.

البته اشاره به این نکته ضروری است که در سایر کشورها نیز نیروهای مسلح به دلیل ضرورت حفظ آمادگی نظامی و مقابله با تهدیدات، پیشتاز امر تحقیق وتوسعه وتولید فناوری‌های نوین هستند و سپس سایر بخش‌ها هم می‌توانند از این پیشرفت‌ها بهره ببرند. اما در مورد ایران علاوه بر این به عوامل دیگری نیز می‌توان اشاره کرد که تصمیم گیری و برنامه ریزی مناسب مدیران می‌تواند این دوگانگی را به حداقل برساند:

۱- شرایط تحریم اقتصادی و نظامی تحمیل شده از سوی دشمنان نظام از آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بخش صنایع و تجهیزات نظامی را هدف گرفته به گونه‌ای که از تحویل بسیاری از قطعات هواپیماها و دیگر تجهیزات نظامی که حتی قبل پیروزی انقلاب اسلامی به ایران فروخته و وجه آن رانیز دریافت کرده بودند، خودداری کرده و اکنون یکی از مطالبات معوق ایران از امریکایی‌ها متاثر از آن است.

به همین دلیل از لحظه پیروزی انقلاب اسلامی کارشناسان و متخصصان صنایع دفاعی و نیروهای مسلح ناچار شدند برای حفظ و نگهداری تجهیزات به فکر ساختن سلاح‌ها وتجهیزات نظامی و قطعات مرتبط باآن باشند که مهندسی معکوس یکی از آن راه‌های آن بود. بدیهی است که ادامه روند و وجود تدبیر واراده‌ای که ایران باید در این عرصه به خودکفایی وتوان بازدارندگی برسد، زمینه‌ساز پیشرفت صنایع دفاعی و نوآوری‌هایی مانند نقطه زن کردن موشک‌های دوربرد شده که بعضا در دیگر کشورها نظیر آن وجود ندارد.

۲-عرصه دفاع و جهاد از آغاز بر عهده نیروها و مدیران انقلابی و جهادی بود. این ویژگی سبب شده است که انگیزه‌های منفعت طلبانه شخصی و جریانی در آن کمتر میدان یابد. روحیه ایثار و از خود گذشتگی در مدیران و تلاشگران این عرصه، یکی از عوامل اصلی تحول ومقدمه‌ای برای مقابله با تحریم‌ها و دستیابی به فناوری‌های نوین برای یک دفاع مطمئن بود.

۳-اعتماد به جوانان و نخبگان در دوران دفاع مقدس و پس از آن توسط امامین انقلاب منشأ بسیاری از نوآوری‌ها شد. این ویژگی هم در دوران دفاع مقدس علت پیروزی‌ها بود که می‌توان متوسط سنی فرماندهان دفاع مقدس را در آن روزها مثال زد و چه اکنون که در عرصه نوآوری و تکنولوژی‌های نوین آثار این اعتماد به جوانان و نخبگان دیده می‌شود و جوانان و نخبگان چه در عرصه صنایع هسته‌ای وچه در عرصه تولید تجهیزات دفاعی وبه ویژه پیشرفت‌های نوین موشکی محور اصلی این تحول هستند.

۴- اهتمام به تحقیق و توسعه و سرمایه‌گذاری برای آن در نیروهای مسلح و صنایع دفاعی بیش از دیگر بخش‌ها است و علت آن نیز از یک سو به دلیل تحریم‌ها است و از سوی دیگر به دلیل نیازها و هدف گذاری‌های صورت گرفته است. این امر اگر متناسب با ضرورت‌ها و نیازها به عرصه صنایع غیردفاعی نیز تعمیم یابد، ما شاهد تحول در آن عرصه هم خواهیم بود. تحقیق و توسعه در واقع محور اصلی پیشرفت‌ها و نوآوری هاست ولازمه آن ارتباط تنگاتنگ دانشگاه وصنعت است که متأسفانه در صنایع ما ضعیف است، اگر چه در سال‌های اخیر در پی توصیه‌های مکرر رهبری معظم انقلاب و میدان دادن به شرکت‌های دانش بنیان، اقداماتی نیز در این بخش صورت گرفته است، اما فاصله معنا داری تا نیازهای واقعی دارد.

۵- اگرچه تدبیر فعال سازی شرکت‌های دانش بنیان و به کارگیری جوانان فعال خلاق و هوشمند و تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه سبب بهره گیری دیگر صنایع از تجربیات دفاع شده است ولی یکی از عواملی که سبب شده است که در عرصه‌هایی نظیر صنایع خودروسازی، کشور درجا بزند و هنوز بعد از ۳۰ سال خودرو پراید تعیین کننده سرنوشت صنایع خودروی کشور است، این است که میدان صنعت خودرو در اختیار افراد و مؤسساتی است که جز نفع شخصی و سودآوری اندیشه دیگری ندارند وبرای آن‌ها واردات به دلیل سودآوری و زحمت کمتر اهمیت واولویت بیشتری دارد، این وضعیت سبب شده که میدان برای تحول در این عرصه فراهم نشود و اتفاقاً کشورهای صنعتی نیز با درک همین واقعیت توانسته‌اند خودروسازی کشور را مدیریت کنند، مثلا در شرایطی که خیابان‌های تهران عرصه تاخت و تاز پیشرفته‌ترین خودروهای غربی است، اما از انتقال تکنولوژی ساخت خودرو جدید به ایران جلوگیری می‌کنند، مدیران صنایع داخلی هم که به جای کیفیت، اولویت‌شان حفظ بازار داخلی است از اعتماد نظام به سخت گیری برای واردات خودروهای خارجی استفاده کرده وتن‌ها به سود خود وسهم از بازار می‌اندیشند. واقعه تلخی که در سال‌های اخیر اتفاق افتاد و ما شاهد بودیم که قطعات خودروها از کشور چین وارد می‌شد و در داخل مارک تولید ایران به آن زده می‌شد وخودرو به عنوان خودرو ملی غالب می‌شد، بیانگر یک واقعیت تلخ در عرصه خودروسازی کشور است.

۶- هدایت نیروهای مسلح توسط رهبری معظم انقلاب، رکن اصلی پیشرفت و تحول در عرصه صنایع دفاعی است. این امر که مبتنی بر ساختار کلان نظام است که از زمان بنیانگذاری نظام برای آن تدبیر شده، سبب شده که عرصه دفاع و جهاد از غلبه مطالبات بخشی و جناحی مصون مانده و دچار تغییر مستمر مدیران به تناسب انتخابات‌ها نشود و مهمتر از آن هدفگذاری‌های حکیمانه رهبر معظم انقلاب به ویژه در سال‌های اخیر برای تقویت توان نظامی کشور سبب شده است که فرماندهان و مسئولان جهت تحقق آن تلاش کنند که مصداق آن را می‌توان در مورد نقطه زن کردن موشک‌های دوربرد دید.

مجموعه این تحولات بیانگر آن است که صنایع خودرویی کشور هم مثل عرصه دفاعی، قابل پیشرفت و تحول است و ما اگر در این عرصه از اندیشه و توان نخبگان و دانشمندان خود در تولید تجهیزات دفاعی استفاده می‌کردیم پیشرفت‌ها سهل الوصول‌تر بود، چراکه محدودیت‌هایی که در انتقال تکنولوژی و فناوری در عرصه صنایع دفاعی وجود دارد معمولاً در عرصه صنایع غیردفاعی کمتر است. این عرصه اولاً نیازمند اراده دولت‌هاست، ثانیاً سرمایه گذاری هوشمندانه روی تحقیق و توسعه و ثالثاً قطع دست واسطه‌ها و کسانی است که جز منافع شخصی خود به چیز دیگری که نمی‌اندیشند.

 

 
کرونا و اثبات ناکارآمدی فرمالیسم
علیرضا صدقی در ابتکار نوشت:

گرچه واژه فرمالیسم (شکل‌گرایی) برساخته ساختارهای هنری در ابعادی محدود است، لیکن امروزه این واژه کارکردهای متنوعی در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی دارد. به طوری که به جرئت می‌توان مدعی شد در حال حاضر بسیاری از ارکان زندگی انسان‌ها با این مفهوم گره خورده است.

رویکردی که از باورهای مذهبی تا تعاملات سیاسی داخلی و بین‌المللی را درنوردیده و جوامع را دستخوش انگاره‌هایی به غایت سطحی و قشری کرده است. شاید اگر نبود قرنطینه کرونایی و موقعیتی که این ویروس برای جامعه جهانی به ارمغان آورد، فرهنگ سطحی‌گرای موجود، اجازه گفت‌وگو پیرامون موضوعاتی از این دست را نمی‌داد.

در تبیین این وضعیت باید اذعان کرد که مدت‌ها است انسان، هویت خویش را با دیگری تعریف می‌کند. بدین معنی که دیرزمانی است انسان‌ها خلوت ندارند؛ خلوت آدمیان با مجموعه‌ای از هنجارهای اجتماعی و گروهی پیوند خورده و آدمی خودِ «حقیقی» و حتی «واقعی» خود را در میان انبوهی از تعاریف منبعث از دیگران از دست داده است.

از دیگر سو، سرعت و شتاب فزاینده زیست انسان مدرن کار را به جایی رسانده است که آدمی فرصت «تنهایی» نیز پیدا نمی‌کند. این دو عامل سبب شده بود تا ـ تقریبا ـ در همه جوامع کمتر هویت فردی و شخصی به رسمیت شناخته شده یا باوری نسبت به آن وجود داشته باشد.

موضوع پیش‌گفته در حوزه مذهب نیز چون بسیاری از زمینه‌های انسانی جاری است. ادیان و آیین‌ها که در زمان ایجاد و پیدایش با هدف تنظیم‌ رابطه میان آدمیان و جامعه با خدا نازل شدند و حتی مومنان و دینداران حقیقی تا همین امروز نیز بر آن سیاق رفته‌اند، بخش‌هایی از آن، رفته‌رفته و در بستر تاریخ تغییر ماهیت داده و به ابزاری در اختیار نهاد قدرت تبدیل شد.

ژرفا و عمق دینی از مردمان ستانده شده و رویکردهای قشری و سطحی جایگزین آن‌ها شد. مناسک نقش اصلی یافته و حقیقت ایمان پساپشت آن پنهان ماند. مجموعه این عوامل از انسان مدرن کاریکاتوری شبیه به خود ساخت؛ کاریکاتوری که دیگر نه انسان، بلکه بیشتر شبیه انسان بود.

حالا و از پسِ سال‌ها تلاش فرهنگ‌های سطحی‌ساز، متاثر از کرونا، انسان‌ها مجالی یافته‌اند تا گرچه با ترس و اضطراب ناشی از بیماری، اما به قدر مقدور با خود خلوت کنند؛ تنها باشند و در این تنهایی به بازتعریفی از خودشان برسند. قرنطینه کرونایی این امکان بالقوه را برای انسان پدید آورد تا خود را عریان و بدون پیرایه در برابر آیینه تمام‌نمای خویش مشاهده کند. تمام آن‌چه آدم‌ها در خلوت دارند؛ در تنهایی؛ در جایی که کسی نیست تا تعریفی از آن‌ها ارائه دهد.

از قضا مشکل نیز از همین نقطه آغاز می‌شود. جایی که انسان‌ها خودِ تهی خود را مشاهده می‌کنند. فرصت زندگی در تنهایی، فرصت خلوت کردن با داشته‌ها و نداشته‌ها است. با تمام آن چیزهایی که باید باشند و نیستند و همه آن‌هایی که نباید باشند و هستند.

این تصویر تلخ و تراژیک اما می‌تواند رهاوردی ناب برای انسان متاثر از کرونا به همراه داشته باشد که اگر کرونا نبود و در نتیجه قرنطینه‌ای هم رخ نمی‌نمود، فرصت آشنایی انسان‌ها با خودشان هم از میان می‌رفت. در این شرایط لاجرم باید برای انسانِ تهی از مفهوم چاره‌ای اندیشید.

در این میان نباید فراموش کرد که وضعیت در کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه! از کشورهای توسعه‌یافته به مراتب خطیرتر و اسفبارتر است. به عنوان نمونه در جامعه‌ای مانند ایران که بسیاری از موضوعات با رویکردهایی حداقلی مورد ارزیابی قرار می‌گیرند، مسئله قشری‌گرایی به‌شدت مخاطره‌آمیزتر نیز می‌شود. شرایطی که نشان می‌دهد فاصله خودِ واقعی ایرانیان تا آن‌چه در ظاهر بروز می‌دهند، فاصله‌ای شگرف است.

با تمام این اوصاف، به نظر می‌رسد بهترین راهکار، تبدیل این تهدید به یک فرصت است. باید از این مخاطره بزرگ بشری، بهترین استفاده را برد. باید آدمی را نه از شر کرونا که از شر خودِ سطحی او آزاد کرد. باید به خودمان توجه کنیم. به آن‌چه در تنهایی به دست می‌آوریم. باید از مفاهیم عمومی‌ای نظیر فرهنگ، هنجار، عرف و... عبور کنیم تا به «مطلق» مفاهیم دست پیدا کنیم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار