3. خرداد 1399 - 13:36   |   کد مطلب: 8841
در خبرها آمده که منیر قیدی،کارگردان «ویلایی ها» برای دومین بار سراغ سوژه ای زنانه با موضوع دفاع مقدس رفته و قرار است «دسته دختران» با موضوع حضور زنان در دفاع خرمشهر را به تصویر کشد. به همین بهانه و در سالروز آزاد سازی خرمشهر، مروری داشتیم بر فیلم ها و سریال هایی که با این موضوع ساخته شده است.

به گزارش پایگاه خبری جهادپرس،در خبرها آمده که منیر قیدی، کارگردان فیلم سینمایی «ویلایی ها» که اولین فیلمش، نخستین بار در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و مورد تحسین اهالی جشنواره و مطبوعات قرار گرفت، حال برای دومین بار، مجددا به سراغ سوژه ای زنانه با موضوع دفاع مقدس رفته؛ «دسته دختران» قرار است روایت گر حضور دختران و زنان در دفاع حماسی خرمشهر در برابر ارتش عراق را به تصویر کشد. این فیلم که در مرحله تحقیق و نگارش قرار داد، به تهیه‌کنندگی محمدرضا منصوری و توسط بنیاد سینمایی فارابی به عنوان یکی از محصولات سینمایی دفاع مقدس در سال جاری ساخته خواهد شد.

به همین بهانه و در سالروز آزاد سازی خرمشهر، مروری داشتیم بر فیلم ها و سریال هایی که با این موضوع بر پرده سینما و یا تلویزیون جای گرفته اند.

 

بلمی به سوی ساحل؛ نخستین فیلم سینمایی درباره خرمشهر

"بلمی به سوی ساحل" به کارگردانی رسول ملاقلی‌پور که از فیلمسازان مطرح سینمای دفاع مقدس به شمار می‌آید در سال ۶۴ که هنوز جنگ به پایان نرسیده بود، ساخته شد. فیلمی که یادآور فداکاری و دلاوری‌های رزمندگان و اهالی خرمشهر است.

ملاقلی‌پور که در زمان محاصره خرمشهر به عنوان عکاس در مناطق جنگی حضور داشت، در این فیلم به کارشکنی‌های بنی‌صدر در جنگ می‌پردازد و داستان‌گردان تکاوران سپاه را روایت می کند که برای کمک به مدافعان بنا دارند راهی خرمشهر شوند اما به دلیل مسدود کردن راه‌های ارتباطی توسط نیروهای بعثی، تصمیم می‌گیرند با هلی‌کوپتر خود را به این شهر برسانند اما دولت اجازه این کار را نمی‌دهد و این گردان به ناچار با بلمی خود را به مدافعان شهر می‌رساند.

 

حریم مهرورزی؛ پرداختی اجتماعی درباره فتح خرمشهر

تازه یک سال از ساخت نخستین فیلم سینمایی درباره فتح خرمشهر گذشته بود که ناصر غلامرضایی دست به کار شد و فیلم "حریم مهرورزی" را با محوریت فتح خرمشهر در سال ۶۵ ساخت. فیلمی که بیشتر از آنکه متمرکز بر صحنه‌های درگیری رزمندگان با نیروی‌های بعثی عراق باشد، به پشت جبهه‌های جنگ و زندگی اجتماعی مردم این شهر توجه کرده است.

در این فیلم که به زندگی بازماندگان شهر می‌پردازد، داستان زندگی زنی به نام صبری را می‌بینیم که همسرش را در آبادان از دست داده است و همراه با مهاجران جنگ با پدر و مادر و فرزندش در اقامتگاهی در تهران ساکن شده است، او به منظور تامین زندگی خود و بازماندگان خانواده‌اش به کار مشغول می‌شود و در این میان با یک راننده تاکسی آشنا می‌شود که پس از مرگ مادرش با هم ازدواج می‌کنند. در نهایت پایان فیلم با جشن عروسی آن‌ها در خرمشهر و همزمان با سالگرد آزادسازی این شهر همراه است.

 

کیمیا؛ داستانی مادرانه در بستر جنگ

اگر بگوییم که احمدرضا درویش سهم عمده‌ای در شناساندن شهر خرمشهر در طول جنگ داشته است، بیراه نگفته‌ایم. نخستین فیلم این کارگردان درباره خرمشهر "کیمیا" نام داشت که سال ۷۳ ساخته شد و از بازی ماندگار خسرو شکیبایی و بیتا فرهی بهره برد.

درویش در این فیلم سعی دارد تا در میان تلخی‌ها و سختی‌های جنگ داستانی مادرانه روایت کند و مهر و عطوفت مادری را در آن شرایط حساس به تصویر بکشد. "کیمیا" ملودرامی اجتماعی است که روایتگر داستان مردی به نام رضاست که در بحبوحه جنگ قصد دارد همسرش را برای زایمان به بیمارستان ببرد اما در همین حین به اسارت دشمن در می‌آید و همسرش هم پس از به دنیا آمدن فرزندش فوت می‌کند. او پس از ۱۰ سال از اسارت بر می‌گردد و متوجه می‌شود که فرزندش توسط یکی از پزشکان بیمارستانی که همسرش در آن بود، نگهداری می‌شود و به دنبال او به شهر مشهد می‌رود. اما اگر بخواهد بچه را پس بگیرد، هم زندگی خانواده‌ای از هم می‌پاشد و هم آینده درخشان دخترش را از او می‌گیرد. به همین دلیل از این خواسته خود صرف نظر می‌کند.

 

سرزمین خورشید؛ روایتی دیگر از کیمیا

درویش در سال ۷۵ بار دیگر به سراغ خرمشهر می‌رود و فیلمی با نام "سرزمین خورشید" را با حال و هوایی مشابه با فیلم سینمایی "کیمیا" می‌سازد، فیلمی که حتی بازیگر نقش اول آن هم خسرو شکیبایی است و حتی داستان آن هم در یک بیمارستان می‌گذرد که در بحبوحه جنگ توسط ارتش عراق محاصره می‌شود و در این بین بارها مورد تهاجمات قرار می‌گیرد. 

"سرزمین خورشید" فیلمی شخصیت محور است وبه زندگی چند تن از ساکنان خرمشهر می‌پردازد و قهرمان فیلم هم زنی به نام هانیه است که از مجروحان در تنها بیمارستان شهر پرستاری می‌کند. در واقع درویش در این فیلم بنا دارد تا صبر، بردباری و مقاومت زنان ایرانی را به تصویر بکشد که البته تا حدود زیادی هم در این زمینه موفق بوده است.

 

دوئل؛ تصاویری ناب از صحنه‌های جنگی برای نخستین‌بار

سومین فیلم درویش درباره خرمشهر و آزادسازی این شهر که در سال ۸۱ تولید شد، "دوئل" نام داشت. فیلمی که با استفاده از تکنیک‌های سینمایی از جمله صدای دالبی و پرده اسکوپ برای اولین بار جلوه‌ای تازه از صحنه‌های جنگی را مقابل دیدگان تماشاگران قرار داد، "دوئل" یکی از پرهزینه‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در آن سال‌ها به شمار می‌آمد و به همین دلیل نامش بسیار بر سر زبان‌ها افتاده بود.

از دیگر ویژگی‌های این فیلم بازگشت دوباره سعید راد پس از مدت‌ها به سینمای ایران بود، او در "دوئل" کنار چهره‌های دیگری چون هدیه تهرانی، پریوش نظریه، پرویز پرستویی، کامبیز دیرباز و پژمان بازغی قرار گرفت.

درویش در این فیلم مسیری خلاف دو فیلم دیگر یعنی "کیمیا" و "سرزمین خورشید" را در پیش می‌گیرد و در کنار به تصویر کشیدن دلاورمردی‌های سربازان ایرانی، به نوعی با طرح داستانی شخصی از تلخی‌ها و مشکلات جنگ برای مردم خرمشهر در قالبی تازه می‌گوید.

 

روز سوم؛ روایتی از داستانی واقعی از شرافت ایرانی

پس از گذشت چند سال، در سال ۸۵ یکی از فیلم‌های شاخص درباره آزادسازی خرمشهر روی پرده سینماها می‌رود، "روز سوم" به کارگردانی محمدحسین لطیفی. فیلمی که برگرفته از یک داستان واقعی در زمان جنگ است و با پروراندن شخصیت‌های مختلف لحظات پرتنش و دلهره‌آوری را به تصویر می‌کشد و در این بین شاخصه اصلی فیلم رشادت و شرافت ساکنان خرمشهر در مقابل رذالت بعثی‌هاست.

پوریا پورسرخ، باران کوثری، حامد بهداد و برزو ارجمند از جمله بازیگران این فیلم هستند که نقش بسیار زیادی بر باورپذیرتر کردن فیلم برای مخاطبان داشتند و به خوبی هم از پس نقش‌هایشان برآمدند.

 

کودک و فرشته؛ تصویری کودکانه در بستر جنگ

دیگر اثری که با محوریت آزادسازی خرمشهر در سینمای ایران ساخته و روی پرده رفت، "کودک و فرشته" به کارگردانی مسعود نقاش‌زاده در سال ۸۷ است. داستان این فیلم در آخرین روز تابستان سال ۱۳۵۹ می‌گذرد و از آنجاییکه تمام اتفاقات قصه در همان مقطع اشغال و فتح خرمشهر می‌گذرد حضور نوجوانان در روزهای اشغال و فتح خرمشهر را به خوبی به تصویر می‌کشد.

 

بزرگمرد کوچک؛ روایتی از شهید بهنام محمدی

فیلم سینمایی بزرگ مرد کوچک به کارگردانی صادق صادق دقیقی و نویسندگی عبدالجبار دلدار و پروانه مرزبان ساختهٔ سال ۱۳۹۰ است.

بهنام محمدی یک نوجوان دلیر آبادانی بوده که به ورزش کشتی علاقه فراوان دارد. خانواده ی بهنام تمایل زیادی دارند که بهنام تحت نظر مربی کشتی خود “صالح” آموزش ببیند. از طرفی بهروز دوست صالح، علاقه زیادی به معلم مدرسه، خانم حکیمی دارد. اما در یک شب نیروهای متجاوز عراقی شهر آبادان را محاصره می کنند و…

داستان فیلم به اوایل جنگ و حمله عراق به خرمشهر باز می گردد. این نوجوان تنها به انگیزه دفاع از آب و خاک و ناموس، رشادت های بسیاری را بروز داده است. بهنام محمدی در ابتدا به دست نیروهای عراقی می افتد و مورد ضرب و شتم قرار می گیرد اما اعتماد عراقی ها را جلب کرده و مواد غذایی، مهمات و گرای دشمن را به نیروهای ایرانی می رساند.

 

 

همراهی تلویزیون با عطر و بوی خرمشهر

 خاک سرخ حاتمی‌کیا

با به پایان رسیدن دهه هفتاد که تب ساخت فیلم‌های جنگی داغ بود و آثار بسیاری درباره جنبه‌های مختلف دفاع مقدس روی پرده رفت، دیگر کمتر شاهد ساخت فیلم‌هایی با این مضمون در دهه ۸۰ بوده‌ایم. این در حالی‌است که تلویزیون همچنان سریال‌های شاخصی را تولید کرد که مخاطبان زیادی را هم با خود همراه کردند.

نام ابراهیم حاتمی‌کیا با سینمای دفاع مقدس ایران پیوند خورده است و این ارتباط نزدیک عاملی شده است تا او در حوزه سریال‌سازی هم به سراغ قصه‌ای با همین مضمون برود. او سال ۷۹ سریالی را با محوریت اشغال خرمشهر ساخت که سال ۸۰ روی آنتن شبکه یک سیما رفت.

"خاک سرخ" که در ابتدا "لیلا و جنگ" نام داشت، درباره یک زندانی سیاسی به نام ایرج است که با پیروزی انقلاب آزاد می‌شود، او هنگام دستگیری دخترش لیلا را گم می‌کند و همواره در ذهنش به دنبال او می‌گردد. از سوی دیگر هم‌زمان با شروع جنگ لیلا در تهران در آستانه برگزاری مراسم عروسی‌اش قرار دارد اما به یکباره او متوجه می‌شود که پدر و مادر واقعی‌اش در خرمشهر زندگی می‌کنند و به دنبال آنها می‌رود، اما این جست‌وجو هم‌زمان با ویرانی خرمشهر و مهاجرت خانواده لیلا از این شهر همراه می‌شود اما سرانجام او خانواده اش را در حالی می یابد که پدرش به اسارت درآمده است.

 

گلهای گرمسیری؛ داستان زوج جوانی که به خرمشهر گره می‌خورد

محمدمهدی عسگرپور که از جمله کارگردانانی است که در سینما و تلویزیون به صورت همزمان فعالیت می کند، سال ۸۷ سریالی را با نام "گل های گرمسیری" روانه آنتن شبکه یک سیما کرد.

او در این مجموعه داستان زوجی جوان به نام ناهید و رسول را در بستر روزهای نزدیک به آغاز جنگ روایت کرده است که رسول پس از تعطیلی دانشگاه‌ها به دلیل انقلاب فرهنگی روانه خرمشهر برای دفاع از کشور خود می‌شود. ناهید هم پس از مدتی به او پیوسته و ماجراهای مختلفی را از سر می‌گذراند که در نهایت دامنه آن به بخش‌های زمان حال و دهه ۸۰ نیز کشیده می‌شود.

 

در چشم باد؛ روایتی کوتاه اما تاثیرگذار

یکی از سریال‌های شاخصی که به آزادسازی خرمشهر می‌پردازد، "در چشم باد" به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی است، فیلمی که زندگی شخصیت اول این فیلم به نام بیژن (با بازی پارسا پیروزفر) را از زمان قیام میرزا کوچک خان جنگلی که کودک بوده است به تصویر می‌کشد تا زمان میانسالی‌اش که برای یافتن پسرش راهی خرمشهر می‌شود.

در واقع با وجود آنکه جنگ تحمیلی ایران و عراق و آزادسازی خرمشهر بخش پایانی این سریال عظیم را تشکیل می‌دهد اما جوزانی به خوبی صحنه‌های جنگی را به تصویر کشیده است، صحنه هایی که فراتر از یک سریال تلویزیونی و سینمایی هستند. او ضمن نمایش نابرابری های جنگ ایران و عراق، خشنونت و زشتی‌های جنگ را مقابل دیدگان مخاطب قرار می‌دهد که همین مسئله باعث شده است تا نام این سریال در میان ماندگارترین آثار درباره آزادسازی خرمشهر به چشم بخورد.

سکانس آخر "در چشم باد" بیژن را به خرمشهر آزاد شده و در نهایت به پسرش می‌رساند در حالی که ترکشی سرگردان قلبش را هدف قرار داده است. این سکانس غم‌انگیز شاخص‌ترین صحنه سریال است که در ادامه روند مجموعه به جان‌فشانی‌های اسطوره‌های ایرانی اشاره دارد.

 

کیمیا؛ طولانی‌ترین سریال تلویزیون با نگاهی به آزادسازی خرمشهر

جواد افشار سال ۹۴ سریالی را با نام "کیمیا" روانه آنتن شبکه دو سیما کرد، سریالی که داستان آن حول محور زندگی دختری به نام کیمیا با بازی مهراوه شریفی‌نیا پیش می‌رود.

این سریال که به مقاطع مختلف تاریخ معاصر ایران می‌پردازد، بخشی از داستان خود را به روزهای محاصره خرمشهر و مقاومت جانانه مردم اختصاص داده است و خانواده کیمیا که خرمشهری هستند در زمان محاصره این شهر به دفاع از خاک خود می‌پردازند و صحنه های جالب و خاصی را مقابل دیدگان تماشاگران قرار می دهند.

از دیگر ویژگی‌های این سریال ایفای نقش محمد جهان‌آرا برای اولین بار توسط حامد بهداد است که با واکنش‌های متعدد و متفاوتی همراه شد.

 

قفسی برای پرواز؛ داستان عشق و اسارت

قفسی برای پرواز به کارگردانی سید یوسف سید مهدوی براساس فیلمنامه‌ای از محمدرضا گوهری محور اصلی خود را برمفهوم اسارت قرار داده و داستان جوانی به نام احسان با بازی امین زندگانی را روایت می‌کند که در شهریار ساکن است. خواهر احسان در خرمشهر زندگی می‌کند و احسان در رفت و آمدهایی که به این شهر دارد به دختر همسایه خواهرش به نام عارفه علاقه‌مند می‌شود. با آغاز جنگ و محاصره خرمشهر، احسان که با موانع جدی در رسیدن به عارفه روبه‌رو است برای پیداکردن عارفه به خرمشهر می‌رود اما در آنجا توسط نیروهای عراقی به اسارت در می‌آید.

 

مینو؛ عاشقانه ای در دل جنگ

این سریال که داستان آن در ماه‌های منتهی به اشغال شهر خرمشهر در زمان جنگ ایران و عراق می‌گذرد، قصهٔ عاشقانه ای بین یک جاسوس عراقی و یک پرستار به نام «مینو» است.

«مینو» به کارگردانی امیر مهدی پوروزیری، داستان زندگی سه قهرمان به نام های«مینو»، «عماد» و «رضا» را روایت می کند که درگیر حوادث پیش از انقلاب می شوند و تا شروع جنگ تحمیلی درگیری هایی دارند، این مجموعه عاشقانه ای است که در تابستان و پاییز پنجاه ونه در روزهای آغازین جنگ تحمیلی می گذرد و روایتی از عشق، خیانت و انتقام است که ناگهان با شروع جنگ شکل دیگری پیدا می کند و جای همه چیز و همه کس عوض می شود.

 

با گذشت سال ها از حادثه سقوط خرمشهر در جنگ تحمیلی و آزادسازی این شهر توسط دلاورمردان و زنان قهرمان این مرز و بوم و تولید اندک فیلم ها و سریال های تلویزیونی به بهانه این واقعه بزرگ ملی، جا دارد این همه رشادت در مدیوم های مختلف، از سینما و تلویزیون تا تئاتر و موسیقی، رنگ اجرا به خود بگیرد تا فرزندان کوچکمان با قهرمانهای واقعی دنیای خود بیش از پیش آشنا شوند و دل به مهر آنها ببندند.

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار