به گزارش پایگاه خبری قهاوندخبر، شهید حیدر ابراهیمخانی در دیماه سال 1365 در شهرستان ملایر متولد شد، دوران ابتدایی را در همان محلهای که اکنون به نام ایشان نامگذاری شده گذراند.
وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته نقشهبرداری در ملایر ادامه داد و سپس به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و پس از آن به استخدام سپاه (گروه ۴۳ امام علی(ع) ملایر درآمد.
حیدر ابراهیمخانی از پاسداران گروه مهندسی رزمی ۴۳ امام علی(ع) ملایر و مدافعان حرم، ساعت ۷ صبح روز شنبه، ۱۴ فروردینماه سال ۹۵ در عملیات مستشاری در حفظ و حراست از حرم حضرت زینب(س) و کمک و تقویت جبهه مقاومت اسلامی در سوریه بهدست تروریستهای تکفیری داعشی توسط اصابت موشک کرونت در فاصله ۲۰۰ متری دشمن لحظهای که مشغول خاکریز زدن بودند به فیض شهادت نائل شد.
وصیتنامه شهید حیدر ابراهیمخانی
«اینجانب حیدر ابراهیمخانی این وصیتنامه را در تاریخ ۹۴,۱۱.۲۲ با آیه شریفه ۱۱۱ سوه توبه آغاز میکنم و آن به این شرح است که «خداوند از مومنان جان و مالشان را به بهای اینکه بهشت برای آنان باشد خریده است. به اینگونه که در راه خدا میجنگند، میکشند و کشته میشوند.»
خداوند کریم همیشه به من نظر لطف و محبت داشتند و به واسطه امام عزیزی که کریم اهلبیت(ع) است دعاهای مرا مستجاب کردند و با جرأت میگویم که هر خواستهای که داشتم برآورده شده مگر آنکه بر خیر و صلاح من نبوده.
من کوچکتر از آن هستم که بخواهم کسی را نصیحت و یا راهنمایی کنم چراکه خود من گناهکار هستم اما چیزی که مرا در این دو سه ماه گذشته بسیار اذیت کرده، این بود که بسیاری از مردم و حتی دوستان و همکاران و آشنایان میگفتند که این رزمندهها که به سوریه میروند برای پول و ارزشهای مادی است، برای اعراب میجنگند، این جنگ چه ربطی به ما دارد؟ مگر به کشور ما حمله کردهاند؟
این را به همه شما میگویم عزیزان به فرموده حضرت آیتالله امام خامنهای، اگر ما الان در سوریه نمیجنگیدیم باید در کرمانشاه و همدان با این خدانشناسها میجنگیدیم بنابراین از شما خواهش میکنم این حرفها را نزنید چرا که دل امام زمان(عج) را به درد میآورید.
امشب شب شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) است. همسر عزیزم و پدر و مادر مهربانم و برادران و خواهر نور چشمم شما را قسم میدهم به پهلوی شکسته حضرت فاطمه(س) مرا حلال کنید و از من راضی باشید.
اگر خوبی یا بدی به شما کردم که قطعاً همهاش بدی بوده از من راضی باشید، ضمناً از همه فامیل و دوستان حلالیت برایم طلب کنید. من این سفر را با میل و اراده خودم رفتم و هیچگونه دستور و اجباری در این زمینه نبوده.
من با عشقی که به سیدعلی دارم و حاضر هستم بارها جانم را فدای ایشان کنم، این مأموریت را با تمام وجود میروم و امیدوارم که حضرت زینب(س) مرا به لطف خدا یاری دهد تا بتوانم خدمتی به این مملکت و مردم کرده و همچنین روسفید در پیش شهدا باشم. شهدایی که با شهادت خود خوش درخشیدند تا ما به اینجا برسیم. اما نکته آخر، دوست دارم این وصیتنامه بارها در مراسم ختم من خوانده شود تا آنهایی که نتوانستم حضوری از ایشان طلب حلالیت کنم مرا حلال کنند.
همسر عزیز و مادر مهربانم از شما خواهش میکنم که در مراسم تشییع من بلند گریه نکنید و این را هم به بقیه زنهای فامیل بگویید. از حضرت زینب(س) الگو بگیرید، البته این درخواست بسیار بزرگی است اما شما را به جان امام حسن مجتبی(ع) این درخواست مرا انجام دهید. اگر روزی به دیدار حضرت آقا(آقا سیدعلی خامنهای) رفتید به ایشان بفرمایید از نور دو چشمانم بیشتر دوستشان دارم.
یازینب(س)- یارقیه(س)
بیست و دوم اسفند
دیدگاه شما