به گزارش پایگاه خبری جهادپرس، علی امامی ، از روز قرعه کشی تادقیقه آخر بازی را برای ما تصویر کرده اشت :
*کافو نام ایران را از گوی در آورد. ما باید با پرتغال بازی کنیم. برای من که حالا نزدیک ٦ سال اینجا در پرتغال درس خوانده ام یک حس کاملا متفاوت بود، حسی که شاید در دنیا برای افراد انگشت شماری به وجود آمد.
برای من که فوتبال را خیلی از نزدیک دنبال می کنم، این حس شاید کمتر از حس کی روش پرتغالی که مقابل کشور خودش می جنگید، نبود. از امروز خط ونشان کشیدن من برای همه همکارام توی دانشگاه شروع شد، من می گفتم که تیم ما گل بخور نیست، اونا هم جواب میدادند که کی روش مهره نفوذی ماست و رونالدو اشک تون رو در میاره. جالب ترین واکنش برای یکی از استاد ها بود که بعد از قرعه کشی توی یک ایمیل فقط یک خط برام نوشت که پرتغال ایران رو می بره.
سکانس اول : بعد از مسابقه ایران- اسپانیا
همکارهای پرتغالی حالا می دونن که ایران چقدر در دفاع قدرتمند است. بازی با اسپانیا که با یک گل اتفاقی تمام شده بود برای پرتغالی ها مثل زنگ خطر بود. پرتغال هم با یک برد خفیف مقابل مراکش حالا با یک مساوی توی بازی با ایران میتونه صعود کنه!.همه همکار هام دارن میگن او که به پیکه لایی زد چقدر خوبه، حالا بازی با ایران خیلی خطرناک میتونه بشه ولی هنوز امیدوارن که رونالدو براشون جادو می کنه!
سکانس دوم: آریا کجایی؟
از صبح که رسیدیم دانشگاه همه چیز بوی فوتبال میده. من و همه همکارهام از اول وقت کاری داریم کُری می خونیم. من رفتم پرچم ایران رو نصب کردم، اونا هم برای مقابله با من پرچم پرتغال.همه چیز آماده برای نبرد. مثل کی روش و فرناندو سانتوس، ما قبل و بعد از مسابقه با هم دوست هستیم ولی توی ٩٠ دقیقه رقیب!
بازی ساعت ٧ بعدازظهر به وقت پرتغال شروع میشه. همه ١٥ نفر همکار ها باهم می ریم که بازی توی اسکرین بزرگی که دانشگاه گذاشته توی فضای باز ببینیم. ١٤ نفر پرتغالی به اضافه من تنها ایرانی و آریا دوستم که قرار بود اون هم بیاد که ما دونفر باشیم توی سیل عظیم پرتغالی ها. آریا ساعت ٦:٣٠ امتحان داره، به من گفته که هر جور که شده خودش رو برای بازی ساعت ٧ میرسونه، کاش برسه که من تنها نمونم!
٥ دقیقه مونده به شروع حالا همه توی چمن های جلوی اسکرین نشستن، من هم جای آریا روی زمین با پرچم ایران نگه داشتم که برسه. سرود ملی ایران داره پخش میشه که من بلند میشم یه پرچم رو شونه هام پرچم آریا هم توی دستم تنهایی دارم توی جمعیت نشسته پرتغالی سرود ملی ایران رو میخونم همه هم دارن مات و مبهوت من رو نگاه میکنن، بر میگردم پشت سرم میبینم که یه سری دانشجو ایرانی دیگه هم اون ته جمعیت هستن که با من همراهی میکنن، یک کم از تنهایی دراومدم. بعدش نوبت سرود پرتغال شد، خوب حالا نوبت اوناس که بلند بشن و ایستاده دست در گردن و شانه به شانه سرود بخونن. دوستای پرتغالیم بهم میگن ببین آریا اون گوشه اس، همه باهم براش دست تکون میدیم، حالا دیگه تنها نیستم با آریا اندازه یک استادیوم آزادی زور داریم!
سکانس سوم:بازی موعود
بازی شروع شد، فقط ٢ دقیقه گذشته که جوآ ماریو با یک پشت پا توپ رو میرسونه به رونالدو، اون هم میزنه به هیجده ما و شوت، بیرانوند تو دو ضرب توپ رو میگره. حالا نوبت ما شد جهانبخش می زنه تو سر توپ، پاس برای وحید، ولی امیری بد می زنه. پرتغالی ها حالا می دونن که ما چقدر روی ضدحمله خطرناکیم. بازی یک کم آروم تر شده، دقیقه ١٥ رونالدو پشت ضربه ایستگاهی، میزه و توپ میخوره به آرنج سردار، پرتغالی ها هم دارن داد میزنن پنالتی، پنالتی! داور میگه کرنر. دوباره نوبت ضد حمله ماس، جهانبخش پشت دفاع فرار میکنه، یه قدم کم میاره که توپ رو بزنه و میخوره به دروازه بان پرتغال، حالا پرتغالی ها کارت می خان از داور. یک کم بعدتر ضربه ایستگاهی ما و ضربه سر کم جون سعید رو دروازه بان پرتغال بدون دردسر جمع میکنه. حالا پرتغال میخاد جواب بده، رونالدو میاد توپ رو از وسط های زمین میگره و از همون جا یه شوت میزنه که بیراند مطمئن توپ رو میگیره، جمعیت پرتغالی یک صدا داد میزنن "سیم"، خیلی خوشحال که کاپیتانشون بالاخره یک کاری کرد. من به آریا میگم که کاش تو این ٥-٦ دقیقه گل نخوریم. دقیقه ٤٤ میشه و ریکاردو کورشما با یه شوت بیرون پا توپ رو جایی میفرسته که بیراوند هیچ شانسی نداره، گل! پرتغالی ها همه دارن بالا و پایین میپرن و من و آریا روی نشسته داریم نگاهشون میکنیم. دوربین میره روی صورت کی روش، پرتغالی ها با لبخند وخوشحالی زیر لب دارن بهش بد وبیراه میگن، حالا همه شون میدونن که کی روش مهره نفوذی اونا نیست بلکه یک پرتغالیه با خون ایرانی تو رگاش!
بین دونیمه با آریا داریم میگیم که رضا گوچی چاره کاره و باید به جای وحید بیاد، دقیقا مثل تحلیل های بین نیمه تماشاچی ها توی استادیوم، داریم استراتژی تیم رو برای خودمون تغییر میدیم.
نیمه دوم شروع شد، چند دقیقه نگذشته که سعید توی هیجده روی رونالدو خراب میشه، داور بازی نگه میداره و VAR، وای پنالتی! پرتغالی ها با سوت و خوشحالی از زمین بلند میشن، من و آریا نا نداریم که بلند شیم، ولی باید پاشیم که بتونیم اسکرین رو ببینیم. رونالدو با اعتماد به نفس توپ رو میکاره و پنالتی رو میزنه، خدا بیرانوند گرفت، سکوت محض،.... فقط صدای نعره من و آریا میاد:"ماشالله علی، زنده باشی قهرمان، جونم علی بیرانوند، شیر مادرت حلالت....."
حالا دیگه تیم روحیه داره وقت گل زدنه. یه توپ زمینی از کنار جهانبخش میفرسته، په په با زحمت توپ رو میبره و کرنر میده، وای که اگه میرسید سردار کار رو تموم کرده بود، من و آریا نیم خیز شده بودیم، دیگه شاید تا آخر بازی رو همینجوری ببینیم. پرتغالی پشت من خیلی مودبانه به من میگه میشه لطفا بشینید؟ من هم جواب میدم که چشم ولی ببخشید من خیلی هیجان دارم شاید باز دوباره بلند شم، هر بار که دیدتون رو بستم بهم یادآوری کنی.
شاید ٢٠ دقیقه گذشت، سردار توپ رو می سابه برای سامان، اون هم شوت میزنه، سکوت محض جمعیت! توپ با اختلاف کم میره بیرون. ٢-٣ دقیقه بعدش ویلیام کاروالیو مهدی طارمی رو تو هیجده میزه، داور نزدیکه و میگه ادامه کی روش داره به داور چهارم اعتراض میکنه، جمعیت پرتغالی هم دارن زیر لب به کی روش فحش میدن، دوربین میره رو صورت ویلیام، همه چی بوی وی ای آر میده، دوست پرتغالی من بهم میگه دیدی بالاخره ویلیام کار دستمون داد، ولی داور مثل اینکه به سمت پرتغال غش کرده. چند دقیقه بعدش رونالدو با آرنج میزنه تو صورت مرتضی، داور دیگه راهی نداره باید ویدیو رو ببینه.
توی اون چند دقیقه کل پرتغال سکوت محضه، داور برمیگرده و رنگ کارتش زرد، مگه میشه آخه، بله من که گفتم سمت پرتغال غش کرده و جرات نداره رونالدو رو اخراج کنه. چند دقیقه بعدش ضربه سر سردار میخوره به دست سدریک، خود سردار ندید ولی فک کنم طارمی دید و داره به داور اعتراض می کنه. داور میره برای ویدیو چک، حالا من و آریا داریم با دوستای پرتغالی من نقش کارشناس داوری رو به عهده میگیریم، من و آریا میگیم ٥٠-٥٠ پنالتیه و اونا میگن نه نیست. نتیجه پنالتی برای ما. من با استرس به آریا میگم جهانبخش نیست کی میزنه؟ آریا میگه کریم. کریم پنالتی رو خیلی ناز گل میکنه! سکوت فضا با نعره گل من و آریا شکسته میشه...
دو دقیقه بعد باز با همون طرح، توپ بلند از دفاع ایران، سردار میسابونه، سامان میزنه، توپ کمونه کرده میوفته جلو پای طارمی، وای رو پا چپ شه، میزه به تور کنار دروازه! اینقد مشت زدم به چمن که فکر کنم دیگه هیچ وقت اونجا دیگه سبز نشه! پرتغالی ها به استرس بالا از هم میپرسن که پس چرا داور سوت آخر رو نمی زنه؟ آریا میگه هنوز وقت هست و من جواب میدم که فرصت همین بود و دو نفری با بغض در گلو و چشمای اشک آلود سوت پایان رو میشنویم.
سکانس آخر: حذف غرور آمیز یوزها
تا چند دقیقه همون جوری روی زمین با آریا صحنه گریه مهدی طارمی ، مرتضی، سردار و ... نگاه میکنیم. بعدش میریم سمت اون زوج ایرانی که اون دور دورا داشتن بازی رو نگاه میکردن، ناراحتیمون رو با اونا تقسیم کنیم که شاید همه یک کم آروم تر بشیم.
پرتغالی ها خیلی خونسرد و بدون هیجان خاصی میرن خونه هاشون، اونا براشون صعود عادیه، ولی نمیدونن که بغض توی گلوی ما بغض ٨٠ میلیون ایرانیه که در حسرت صعود اما مغرور از قهرمانانشون گریستند!
دیدگاه شما