کاربران گوناگون در سطوح مختلف سنی، تحصیلی، فرهنگی و با جنسیت، نژاد و زبانهای متفاوت بر حسب علائق، اهداف، دلایل و نیازهای خود طیف وسیعی از محتوا را تولید و یا بازنشر می کنند. در نتیجه استفاده و وابستگی به رسانههای اجتماعی رشدی روز افزون داشته و در زندگی فرد جایگاه مشخصی پیدا خواهد کرد، و پس از مدتی جزئی از سبک زندگی فردی و جمعی افراد یک جامعه خواهد شد. در نتیجه شناخت و بررسی ابعاد مختلف رسانه های اجتماعی با توجه به جوان بودن جمعیت کشور ضروری می نماید، در این سری از گزارشها با رسانههای اجتماعی و تأثیرات آنها بر سبک زندگی بیشتر آشنا میشویم.
اگرچه تغییرات متنوع و مختلفی که رسانههای اجتماعی در زندگی فردی و جمعی انسان داده اند باعث میشود برخی افراد به مخالفت با این پدیدههای نوظهور برخواسته و آنها را نابودکننده سیر طبیعی زندگی بشر بدانند، لیکن هر پدیده تکنولوژیک به صرف ابزار بودن آن خوب یا بد نیست بلکه تأثیراتش به نحوه و جهت استفاده از آن باز میگردد.
بهتر است پیش از ارزیابی درباره مثبت یا مفید بودن اثرات رسانههای اجتماعی بر سبک زندگی برخی از کاربردهای آنها و اثرشان بر تغییر سبک زندگی را مرور کنیم:
محتوایی که هر لحظه در رسانههای اجتماعی منتشر میشود برخلاف رسانههای سنتی بیانگر نظرات یک حزب یا ارگان خاص نیست، بلکه بازتاب عقاید و دیدگاههای افراد مختلف از سرتاسر جهان است، یک فرد سیاسی همانقدر امکان استفاده از رسانه های اجتماعی را دارد که یک فعال محیط زیست، یک کارگر، یک معلم، یک کودک دبستانی و یک بیمار روانی. فرصت حضور و فعالیت در رسانههای اجتماعی برای همگان یکسان است و هر فردی میتواند رسانه شخصی خود را داشته باشد، اینکه عده ای از آن استفاده نمیکنند و یا امکان استفاده ندارند و عده ای دیگر افراط می ورزند بحث دیگری است. افراد در رسانههای اجتماعی در جایگاه یک خبرنگار اخبار را مخابره میکنند، مانند یک عکاس، عکسهائی را که گرفته اند بارگذاری میکنند، همانند یک رهبر سیاسی بیانیه صادر میکنند، همچون یک رهبر مذهبی یا یک فیلسوف مبانی فکری و عقیدتی خود را با دیگران مطرح میکنند، احساسات، دلتنگیها و شاید عقده های شخصیشان را بدون هیچ هراسی بیان میکنند و در کل آزاد هستند در گفتن و نوشتن و نشر دادن و این امکانی است که در واقعیت و در جهان فیزیکی وجود ندارد.
بدین ترتیب لیبرالیسم به شکل کامل در قالب یک زندگی دوم (Second Life) پیاده شده است. از طرف دیگر خصوصی بودن اینترنت برای هر شخص به این معنا که افراد به تنهایی و از پشت دستگاه ارتباطی خود وارد دنیای مجازی شده و بر یکسری حسابهای کاربری و پروفایلها مالکیت دارند، در حالیکه ممکن است فرد در دنیای واقعی تملک چندانی نداشته باشد، علاوه بر اینکه بر جذابیت فضای مجازی می افزاید بر میزان فردگرایی انسان نیز دامن زده و او را خودمحور تر خواهد کرد.
در حالیکه اکثر رسانههای اجتماعی به شکل مستقل عمل کرده و به دولت، حزب و یا ارگان خاصی تعلق ندارند و بدین ترتیب مانند رسانههای سنتی تریبون تشکیلاتی مشخص نیستند اما این رسانهها نیز مانند رسانههای سنتی عقیده ای که پایههای فکری سازندگان آنها بر آن بنا شده را ترویج میکنند. لیبرالیسم اساس تمدن غرب است و دور از انتظار نیست که رسانههای اجتماعیِ ایجاد شده توسط مردمان مغرب زمین بر پایه اندیشههای لیبرالی خود سبک زندگی امریکایی را در جهان مجازی بسط دهند. در واقع افراد عادی جوامع غربی که بخشی از تولید محتوا در رسانههای اجتماعی را بر عهده دارند بدون آنکه از حمایت و پشتیبانی مالی دولتها و احزاب بهره مند باشند مروج سبک زندگی امریکایی و عناصر آن هستند چرا که ارزشهای حاکم بر رسانههای اجتماعی با ارزشهای جامعه فیزیکی آنها یکی است. در رسانه های اجتماعی بنیانهای فکری، عقیدتی، سیاسی تبلیغ نمیشود بلکه بر پایه مولفههای لیبرالیسم و سبک زندگی امریکایی، زندگی میشود.
حضور در جهان مجازی برابر است با عدم حضور در جهان واقعی، همچنین فعالیت در رسانههای اجتماعی نیاز به امکانات سخت افزاری و نرم افزاری دارد، درنتیجه ابزارهای تکنولوژیکی که دسترسی به این رسانهها را آسان تر کنند محبوبیت بیشتری پیدا خواهند کرد. گوشیهای هوشمند و تبلتها از این دست ابزارها هستند، در نمودار زیر رشد استفاده از این وسایل در مقابل کامپیوترهای شخصی موید اقبال کاربران به این دستگاههاست، چرا که آنها نیاز افراد به بیشتر آنلاین بودن را به خوبی پاسخ میدهند.
با گرایش افراد به سمت استفاده از تبلتها و گوشیهای هوشمند خود به خود زمان حضور آنها در فضای مجازی افزایش پیدا خواهد کرد. در یک بررسی در کشور امریکا مشخص شد مردانی که از دستگاه موبایل خود به رسانههای اجتماعی وارد میشوند تقریبا 1.5 ساعت در روز بیشتر از مردانی که از کامپیوتر شخصی برای انجام این کار استفاده میکنند در رسانهها زمان میگذرانند، برای زنان نیز آمار مشابهی بدست آمده است.
ورود سخت افزارها و ابزارهای تکنولوژیک جدید که برای مجازی شدن بیشترِ زندگی انسان شکل گرفته اند و همه گیر شدن استفاده از آنها خود تبعات و تغییرات دیگری را در پی داشته است، به عنوان مثال سیستم آموزشی برخی کشورها به دنبال جایگزین کردن کتابهای کاغذی با کتابهای الکترونیکی(که توسط تبلتها خوانده شوند) هستند.
رسانههای اجتماعی حوزههای مختلفی از زندگی انسان را دستخوش تغییر کرده اند، اما بیشترین اثرگذاری آنها بر حوزه ارتباطات انسان بوده است هم چنانکه اساس شکل گیری و تداوم آنها برایِ و بسته به ارتباط و تعامل انسانهاست. نیاز انسان به ارتباط با همنوع همانطور که در ابتدای پیدایش او جوامع انسانی را شکل داد در عصر حاضر، هم جهان مجازی را ایجاد کرد و هم باعث بوجود آمدن جوامع مجازی در دل جهان 0و1ها شد. ارتباطات انسان سهل تر، سریع تر، کم هزینه تر و متنوع تر شده است همانطور که دیجیتالی شده و احساس در آن جای ندارد.
دسترسی به منابع مختلف در حوزههای پژوهشی، خبری و اطلاع رسانی بسیار سریع تر و آسان تر از گذشته شده بطوریکه هیچگاه در طول تاریخ این سهولت برای انسان وجود نداشته و همین موضوع کاهش بسیار زیاد هزینههای مالی و زمانی را در پی داشته است لیکن در کنار تمام موهبت هایی که فضای مجازی و رسانههای اجتماعی برای انسان داشته اند وابستگی انسان به آنها باعث کمرنگ شدن ارتباطات واقعی و برهم خوردن تعادل و نظم خانوادهها و جوامع شده است. انسانها در کنار یکدیگر نیز ترجیح میدهند آنلاین باشند و این پدیده در میان نوجوانان و جوانان بیشتر است.
رسانههای اجتماعی فضای کسب و کار و آموزش را نیز متحول کرده و نحوه ارتباط و همکاری را تغییر داده اند، پژوهشگران و محققان رسانههای مخصوص خود را راه اندازی کرده اند، علاقمندان حوزههای گوناگون از طریق راه اندازی ویکیهای مورد علاقهشان بر روی پروژههای مشترک فعالیت میکنند، دانشجویان وبلاگها و فرومهای تخصصی ایجاد میکنند، برندهای تجاری مختلف برای شنیدن صدای مشتریان خود به استفاده از رسانههای اجتماعی روی آورده اند، برخی از آنها نیز رسانههای مخصوص به خود را برای تعامل بیشتر با مشتریانشان شکل داده اند.
در مطالعهای که از سوی دانشگاه هاروارد صورت گرفته، مشخص شده است که ۷۹ درصد از کسبوکارها یا هم اکنون از این رسانهها استفاده میکنند و یا قصد دارند در آیندهای نزدیک از آنها استفاده کنند. پژوهشی مشابه که دانشگاه استنفورد آن را انجام داده نشان میدهد ۵۹ درصد از کسبوکارها از رسانههای اجتماعی برای ارتباط با مشتریان خود استفاده میکنند و ۴۹ درصد نیز برای انجام فعالیتهای تبلیغاتی به سراغ این شبکهها میروند. ۳۵ درصد برای انجام تحقیقات درباره مشتریان خود و ۳۰ درصد نیز برای آگاهی از وضعیت رقبا و محصولات جدید آنها به این فناوریها متوسل میشوند. در مطالعهای دیگر ۸۶ درصد از مدیران و گردانندگان کسبوکارها گفتهاند این فناوریها در سه سال آینده به یکی از ابزارهای حیاتی مورد استفاده در کسبوکارها تبدیل خواهد شد.
گوگل نیز برای تقویت شبکه اجتماعی خود به سراغ کسب وکارها رفته است. گوگل قصد دارد با مجهز کردن گوگل پلاس به قابلیت هایی که مورد نیاز کسب وکارهاست آنها را جذب شبکه خود کند. با توجه به اینکه استفاده از پردازش ابری(Cloud Computing) در بین سازمانها و شرکتها جایگاه خود را یافته است، کسب وکارها نیز تمایل خود به استفاده از محصولات گوگل در این حوزه نشان داده اند. گوگل داک (Google Doc) و گوگل درایو (Google Drive) از جمله این محصولات هستند. دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز می توانند از این امکانات استفاده کنند. البته استفاده از این سرویسها هنوز نگرانیهای خاص خود را دارد، میزان در دسترس بودن، حفظ حریم شخصی، ذخیره سازی فایلها بر روی سرورها و ... مواردی هستند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
به هرحال رسانههای اجتماعی حوزه های آموزش، پژوهش، کسب و کار، خدمات و مانند آنها را تغییر داده و مسئولین، گردانندگان، مدیران و تصمیم گیران را با چالشهای اساسی مواجه کرده اند.
رسانههای اجتماعی نقش موثری در تولید محتوای کلی فضای مجازی دارند و بخش اعظم این تولید محتوا را کاربران رسانهها و به شکل رایگان انجام میدهند. در سال 1992 یک میلیون کاربر اینترنتی در جهان وجود داشت، ظرف 15 سال این رقم به یک میلیارد رسید و این یعنی رشد حداقل هزار برابری تولید اطلاعات(چرا که در آن زمان وب2 هنوز شکل نگرفته بود). مقدار اطلاعات دیجیتال هر 5 سال 10 برابر میشود. در 25 فوریه 2013 حداقل 13.85 میلیارد صفحه اینترنتی وجود داشته است. این حجم از اطلاعات گرچه در ابتدا مسحور کننده و شگفت انگیز است اما در حقیقت بخش زیادی از این اطلاعات، تکراری و یا غیر قابل استفاده و بی محتوی است همانند برخی از پستها و بازنشرهای بی ارزش که در شبکههای اجتماعی اتفاق میافتد.
در تولید این اندازه از اطلاعات انسانهای بسیاری از سراسر دنیا سهیم هستند و «شیر (Share) میکنم پس هستم» مبنای زندگی روزانه افراد زیادی شده است. در این میان اصطلاحی به نام اُوِر شیر (OverShare) نیز موضوعیت پیدا کرده، به این معنی که برخی کاربران محیط اینترنت را با فضای خانه، محل کار و محفل دوستان خود اشتباه گرفته و ریزترین جزئیات زندگی و اطلاعات شخصی خود را در فضای مجازی منتشر میکنند، گویا تصور میکنند صفحه شخصیشان در یک شبکه اجتماعی براستی محفل خصوصی است که هیچ غریبهای بر آن گذر نمیکند، شاید هم این افراد تمام کاربران اینترنتی را همچون خود ساده اندیش میپندارند. بیشتر کاربران نمی دانند سایت هایی مانند فیسبوک و گوگل مبتنی بر حجم بالای اطلاعاتی که گردآوری میکنند درباره تک تک افراد می دانند وی با چه کسانی و چه ارتباطاتی دارد و یا در چه روزهایی چه جستجوهایی انجام داده است.
از دیگر دلایل رغبت جوانان و نوجوانان و حتی میانسالان به رسانههای اجتماعی پر کردن زمان فراغتشان است، برخی صرفاً برای گذران وقت وارد این رسانهها میشوند. این افراد که اتفاقا تعدادشان هم کم نیست و در تولید محتوا در رسانههای اجتماعی نیز نقش پررنگی دارند عموماً اشخاصی اند که ترجیح میدهند اوقات فراغت از امور جهان واقعی نظیر اشتغال، تحصیل، خانه داری و امثالهم را صرف گذراندن در جهان مجازی کنند. سطح تحصیلات، سن، طبقه اجتماعی، جنسیت و پارامترهایی از این دست بر نحوه وقت گذرانی افراد در رسانههای اجتماعی اعم از میزان فعالیت، نوع رسانه و نحوه تعاملات اثرگذار است.
وقتگذرانیهای بی هدف بخشی از کاربران فضای مجازی همچون پرسه زدن در خیابان هیچ دستاورد مفیدی برای خود افراد و جامعه آنها نداشته و حتی مضراتی نیز در پی دارد. در کنار تولید محتواهای بی مورد و اضافی و فربه تر کردن محیط اینترنت، به چالش کشیده شدن ارزشهای اجتماعی از جمله تاثیرات حضور رسانههای اجتماعی در زندگی افراد است. شعارهای نژادپرستانه، توهین به ادیان، اشاعه فحشاء، هتک حرمت افراد، افتراء، نشر اکاذیب و ... از جمله تبعات فراگیر بودن دسترسی به رسانههای اجتماعی است، درحالیکه پیگرد قانونی این بی اخلاقیها دشوار است و گردانندگان رسانههای اجتماعی بر اساس منطق آزادی بیان مسئولیت این پرده دریها را بر عهده نمیگیرند. تنها در موارد بحث برانگیز و اعتراض گسترده ممکن است محتوایی را حذف نمایند.
علاوه بر موارد فوق آسیب دیدن خط و زبان رسمی نیز محصول فعالیت آزادانه افراد مختلف در رسانههای اجتماعی است، بطوریکه خطاهای نگارشی و دستوری نه تنها در رسانههای اجتماعی که محل حضور عوام و خواص جامعه است بلکه گاه در سایتهای رسمی همچون خبرگزاریهای معتبر داخلی نیز مشاهده میشود. تکرار غلط نویسیها اشتباهات پیاپی را به دنبال دارد و بدین ترتیب پس از مدتی املای یک کلمه تغییر میکند. همچنین نباید ورود اصطلاحات چت، خلاصه نویسی ویژه پیامک، پینگلیش نویسی(فارسی را با حروف زبان انگلیسی نوشتن مانند: Salam) و مانند اینها و تأثیرشان بر خط و زبان را نادیده گرفت.
دیدگاه شما