به گزارش پایگاه خبری جهادپرس، مهدی فضائلی معاون دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب در نخستین دوره توانمند سازی فرماندهان گردان های سایبری بسیج به جریان شناسی سیاسی کشور پرداخت و گفت: وقتی ما می خواهیم صحبت از جریان های سیاسی می کنیم طبیعتا رویکردهای کلانی مد نظر ما هست که مجموعه های مختلف، احزاب، تشکل ها و حتی افراد به عنوان مصادیق در ذیل این جریان تعریف می شوند. افرادی که ممکن است در هیچ حزب و تشکیلاتی نباشند اما در یک جریان سیاسی تعریف شوند. جریان های سیاسی در مقاطع مختلف تحولات کشور تغییراتی داشتند و در آینده نیز این تغییرات قابل پیش بینی است که متناسب با اتفاقات و تحولات و فعل و انفعالات کشور، جریان هایی جدید خلق شوند و در دل این جریان ها طیف بندی هایی نیز ممکن است صورت بگیرد که گاهی برخی از این طیف ها ممکن است از خود جریان مهم تر شوند و در یک مقطعی اتفاقات خاصی را رقم بزنند .
فضائلی با اشاره به جریان هایی که از بعد از انقلاب اسلامی تا به امروز در کشور فعال شده اند و در مقاطع مختلف تحولاتی رقم زده اند، گفت: با پیروزی انقلاب اسلامی ۲ جریان کلان و بزرگ در کشور شکل گرفت که یک جریان جریان انقلابی با طیف های ذیل خودش بود و دیگری جریانی بود که با انقلاب همراه نبود اگرچه بعد از انقلاب این ها ادعایی را داشتند که در ذیل آنها جریان منافقین، ملی مذهبی ها و نهضت آزادی و مارکسیست بودند و فعالیت داشتند و تا قبل از اعلام نبرد مسلحانه در سال ۶۰ نیز فعال بودند. در برخی مناصب و در مجلس اول نماینده هم داشتند و دولت موقت نیز از بین آنها که همان جبهه آزادی بود شکل گرفت. در مقابل این جریان، نیروهای انقلاب بودند که حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مهمترین آنها بود.
وی در ادامه افزود: این ماجرا تا فرار بنی صدر ادامه داشت و گروه ها و جریان هایی که عملیات های مسلحانه داشتند عملا از جریان سیاسی کشور حذف شده و بیرون رفتند. بعد از آن هم که امام جریان نهضت آزادی را جریانی بدتر از منافقین عنوان کردند و حضور آنها در مناصب حکومتی را ممنوع کردند.
فضائلی به نحوه به وجود آمدن واژه های چپ و راست در جریان سیاسی کشور اشاره کرد و گفت: جریان های انقلابی در دهه ۶۰ با شکل گیری دولت مهندس موسوی به ۲ جریان اصلی تبدیل شد. جریان راست و چپ. سابقه عناوین چپ و راست هم به انقلاب فرانسه برمی گردد که در آن طرفداران یک طیف در سمت راست رئیس پارلمان و طرفداران طیف دیگر در سمت چپ رئیس پارلمان می نشستند و به جریان چپ و راست معروف شدند. این ۲ جریان چپ و راست در انتخابات مختلف و متعدد فعالیت های بسیاری داشتند و چرخش قدرت چه در مجلس و چه در دولت کاملا در اختیار این ۲ جریان قرار داشت. به غیر از مجلس اول و دوم، اکثریت قاطع مجلس سوم در اختیار جریان چپ قرار گرفت و در ریاست جمهوری تا سال ۶۸ و پیش از بازنگری در قانون اساسی، از آنجایی که نظام رئیس جمهوری و نخست وزیر بر پا بود، اختلافاتی میان رئیس جمهور وقت که رهبر معظم انقلاب بودند با دولت که برگرفته از مجلس چپ گرا بود، وجود داشت.
این فعال رسانه ای به وضعیت ساختار سیاسی کشور بعد از رحلت امام اشاره کرد و گفت: بعد از ارتحال حضرت امام و پایان جنگ، کشور اساسا شرایط جدیدی را پیدا کرد و اتفاقات فرهنگی جدیدی به وجود آمد. حلقه کیان در سال های بعد از جنگ به فعالیت های فکری روی آوردند و جمعی از چپ گراها یک جریان فکری شناخته شده به لحاظ سابقه و دارای زاویه با اصول انقلاب را تشکیل دادند که هنوز هم آثار و بقایای آن جریان که محوریت آن با دکتر سروش بود وجود دارد. در آن برهه حتی یارگیری خوبی هم انجام دادند و برخی از عوامل آنها هنوز در گوشه و کنار کشور فعالیت دارند.
فضائلی تصریح کرد: در دهه ۷۰ و در دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی عناوین جدیدی تحت عنوان راست مدرن و چپ مدرن در کشور ایجاد شد. جریان چپ مدرن دچار دگردیسی های شد که باعث شد تا انحرافاتی در نظرات و عقاید آنها به وجود آمده و کاملا به چهره های لیبرالی چه در حوزه اقتصاد و چه در حوزه سیاست خارجی و فرهنگی تبدیل شدند. اینها همان هایی بودند که در دهه ۶۰ به تسخیر لانه جاسوسی افتخار می کردند اما در دهه ۷۰ به این شکل درآمدند و با چرخشی که داشتند حتی با جاسوس هایی که در لانه جاسوسی دستگیر کرده بودند دیدار هم انجام دادند.
وی افزود: جریانی مانند تحکیم وحدت نیز در این دوره با بدترین رفتارها افراد مخالف خود را حذف می کردند و به یکباره در دهه ۷۰ طرفدار تفکرات لیبرالیسم فرهنگی و آزادی های سیاسی شدند. در مجمع روحانیت مبارز نیز چنین اتفاقی رخ داد که هم اکنون نیز شاهد برخی دیدگاه ها در این مجمع هستیم.
افاضلی گفت: مجلس چهارم دردهه ۷۰ به یکباره نسبت به مجلس سوم تغییر جدی کرد و در شرایطی که مجلس سوم در اختیار چپ گراها بود مجلس چهارم در اختیار راست گراها به ریاست آقای ناطق نوری درآمد. در مجلس پنجم اما وضیت بهم خورد و از اکثریت قاطع راست به مابینی میان جریان راست و کارگزاران تبدیل شد.
معاون دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب به فعالیت جریان سازندگی و کارگزاران در دهه ۷۰ اشاره کرد و اظهار داشت: این جریان که هنوز هم فعال هستند و نقش تعیین کننده ای را هم در دولت آقای هاشمی داشت و هم در دولت آقای روحانی، در دهه ۷۰ به تکنوکرات ها معروف شدند. این جریان بعدا از انتخابات دوم خرداد به بعد با جریان اصلاحات که ادامه جریان چپ قبل بود، ترکیب و همسو شدند و برای همین در انتخابات دوم خرداد و ادوار بعدی مجلس و در همین ۲ انتخابات یازدهم و دوازدهم ریاست جمهوری شاهد بودیم که ۲ جریان کارگزاران و اصلاحات با یکدیگر در یک راستا قدم برداشتند.
افاضلی به نحوه به وجود آمدن جریان اصولگرا نیز اشاره کرد و خاطر نشان ساخت: جریان راست هم در همان دهه ۷۰ رفته رفته عنوانش تغییر کرد و به جریان اصولگرا تبدیل شد. از زمانی که عنوان اصولگرایی برای جریان راست قبلی انتخاب شد، طیف های جدیدی در ذیل این جریان شکل گرفت. تشکل های مختلف قبلی مانند موتلفه کماکان با همان تفکرات راست قبلی درون این جریان فعال ماندند و جریان های جدیدی مانند جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و بعدها رهپویان انقلاب اسلامی و بخش هایی از تشکل های دانشجویی به این جریان اصولگرا اضافه شدند.
این فعال رسانه ای به علت و نحوه انشقاق در جریان اصولگرا اشاره کرد و گفت: در انتخابات سال ۸۴ آقای احمدی نژادی روی کار آمد که پیش از آن با جریان راست اختلافاتی داشت و اختلاف نظراتی جدی نیز میان آنها بود و بعد از پیروزی در انتخابات، در نشستی که همه جریان های اصولگرا در آن شرکت کردند حاضر نشد تا یک ساز جدیدی را کوک کند. با شروع فعالیت های آقای احمدی نژاد شکافی بین طیف های جریان اصولگرایی ایجاد شد. اتفاق مهم دیگری که با روی کارآمدن احمدی نژاد در میان جریان اصولگرا به وجود آمد به هم خوردن مرکزیت و محوریت این جریان بود. یعنی جریان اصولگرا دیگر مرکزیت نداشت. بنابراین ۲ اتفاق جدی در این جریان رخ داد که اولا مرکزیت این جریان از بین رفت و دوما به واسطه رفتارهایی که احمدی نژاد داشت، فاصله ها میان طیف های اصولگرا بیشتر شد و همزمانی این ۲ اتفاق باعث شد جریان اصولگرا انسجام خود را به شکل قابل توجهی از دست دهد. این در شرایطی بود که جریان مقابل مرکزیت خود را حفظ کرده بود و رئیس دولت اصلاحات را به عنوان محور فعالیت برگزیده بودند.
وی افزود: تلاش های زیادی صورت گرفت تا جریان اصولگرا به یک انسجام مجدد برسد و هنوز هم این تلاش ها وجود دارد اما اشکال اصلی هنوز ترمیم نشده و این جریان هنوز یک راس قابل قبول برای همه طیف های خود پیدا نکرده است. ادامه این وضعیت و رفتاری که از سال ۸۴ به بعد شروع شد یک اتفاق دیگر را نیز رقم زد. یعنی احمدی نژاد یک بدعت دیگر را نیز رقم زد و آن ایجاد هجمه به دستگاه های مرتبط با رهبری بود. تلاش کردند بین دفتر رهبر معظم انقلاب با شخص رهبری انشقاق ایجاد کنند و خط قرمزهایی در این مسیر شکسته شد. اختلافاتی هم که امروز در بین جریان اصولگرا شاهد آن هستیم به دلیل همان اتفاقاتی است که در گذشته در این جریان رخ داده است.
فضائلی با تاکید بر لزوم توجه به جذب حداکثری و دفع حداقلی در بین نیروهای انقلاب، عنوان کرد: امروز رهبر معظم انقلاب و مشی ایشان بر این است که جذب حداکثری صورت گیرد. رهبری بعد از دوران رهبری علیرغم تمام اختلاف نظرهایی که با مهندس موسوی در زمان ریاست جمهوری داشتند اما بعد از به رهبری رسیدن ایشان، مهندس موسوی عضو تیم مشورتی رهبر انقلاب شد و در تمام این سال ها که این شورا دایر بود مهندس موسوی در این شورا حضور داشت. از سوی دیگر موسوی خوئینی ها به عنوان یکی از موثر ترین چهرهای جریان چپ و مدیرمسئول روزنامه سلام که تندترین مواضع را در زمان دولت هاشمی داشت اما وی به عنوان مشاور سیاسی رهبر معظم انقلاب منصوب شد. عبدالله نوری با تمام نکات و نظراتی که داشت به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت درآمد و در مجمع تشخیص مصلحت نظام مهندس موسوی و برخی چهره های دیگر از سوی رهبر معظم انقلاب حکم گرفتند تا مجموع این عوامل نشان دهد که رهبر معظم انقلاب قویا به جذب حداکثری تاکید داشتند. این مشی و سلوک رهبری است و منطق محکمی نیز پشت این خط وجود دارد.
وی افزود: اگر قرار باشد که هر کس که ذره ای نگاهش با ما همراه نبود را از قطار انقلاب خارج کنیم دیگر کسی برای انقلاب نمی ماند. در احادیث هم داریم که ابزار ریاست صبر است و هر چه مسئولیت بالاتر رود باید سعه صدر انسان بیشتر شود. این رفتاری بود که پیامبر نیز در قبال ابوسفیان در فتح مکه داشت و مشی بزرگان ما همواره بدین صورت بوده افراد و چهره ها جذب شوند.
وی همچنین خاطر نشان کرد: رهبر معظم انقلاب واژه ای مطرح کردند تحت عنوان آتش به اختیار اما برخی با کج فهمی خود با رفتار خود تحت عنوان این واژه اقداماتی بر علیه منافع نظام انجام می دهند. این در حالی است که رهبری بر عقلانیت همواره تاکید داشته اند.
فضائلی در پایان عنوان کرد: حزب اللهی بودن، انقلابی بودن و پیرو رهبری بودن این است که نیروهای انقلابی واقع بین باشند و آرمانگرا و عقلانیت انقلابی را سرلوحه کار خود قرار دهند. این چه آتش به اختیاری است که دشمن را شاد کنیم. بنابراین نیروهای انقلابی باید با سعه صدر خود در جهت جذب حداکثری گام برداشته و عقلانیت انقلابی را سرلوحه کار خود قرار دهند.
دیدگاه شما