به گزارش پایگاه خبری جهادپرس،این روزها گویا خبرهای تلخ تمام ندارد، حزن از دست دادن عزیزانِ عزیز در این روزهای "برپایی مراسم همدردی ممنوع" از همه تلختر است، فردا ۳۱ فروردین ۹۹ مادر شهید علیمحمد صباغ زاده از شهدای والامقام همدان در خانه ابدی آرام میگیرد.
زهرا پوزش همدانی، یکی دوسالی در بستر بیماری بود و در روزهای اخیر افزایش شدت بیماری تحمل زمینی بودن را برایش غیر ممکن کرده بود .
این مادر شهید ۳۸ سال فراق دلبندش را صبورانه همچو دیگر مادران معزز شهدا تحمل کرد و در روزهایی که عطر دعا و نیایش با شعبان، ماه خوب خدا درهم آمیخته است به سوی دلدار پر کشید.
صباغزاده، فرزندِ شهید این مادر مردی از تبار عشق، اخلاص و خشوع بود که خویشتنداریاش سالها زبانزد خاص و عام شد و برای مدتها روایت صبر این شهید والامقام سرمشقی برای کلاس درسهایی از قرآن حجتالاسلام والمسلمین قرائتی شد.
داستان کنترل خشم و خویشتنداری شهید علیمحمد صباغزاده در اوایل انقلاب و رفتارش با دیگران تا مدتها بر سر زبانها جاری بود و کتاب "مزد اخلاص" که بیانگر خاطرات همسر شهید است راوی صادقی از رشادتها و مهربانیهای این شهید است.
همسر شهید در بیان یکی از خاطرات این شهید والامقام میگوید:
"همسرم اوایل انقلاب در کارهای خدماتی مختلفی حضور داشت و یک بار در این فعالیتها در صف توزیع نفت خانمی که نفت به او نرسیده بود شروع به پرخاش و ناسزاگویی به شهید کرده و آب دهان به صورت ایشان پرت میکند.
دوستان شهید که در کنار ایشان حضور داشتند قصد برخورد با این خانم را داشتند که علیمحمد اجازه نداده و تنها با بیان اینکه "چیزی نیست بگذارید این بنده خدا برود انشاءالله خدا همه ما را به راه راست هدایت کرده و از سر تقصیراتمان بگذرد، ما که میدانیم در وظیفه خود کوتاهی نکردهایم" مانع از هرگونه برخورد با این خانم میشوند.
این داستان تا مدتها نقل محافل انقلابیون همدان بود که یک جوان چگونه توانسته این گونه خشمش را فروخورده و حتی سر خود را در برابر این اهانتها پایین بیاندازد"
پس از آغاز جنگ و شهادت ایشان در عملیات والفجر مقدماتی زمانی که حاجآقا قرائتی برای دیدار با خانواده شهیدان قاسمی به همدان آمده بودند پدر علیمحمد نیز در این دیدار حضور داشته و داستان خشوع و خضوع فرزند شهیدش را با عشقی پدرانه برای حاجآقا بازگو میکنند.
داستانی که هر گوشهاش آمیخته با آه حسرت یک پدر دلسوخته بود، داستانی که آنقدر برای پدر سنگین بود که پس از ادای آخرین کلمات برای همیشه در همان محفل قلبش از تپش ایستاده و به آرزوی آخرش که همان پیوستن به علیمحمد بود رسید.
همین اخلاص عمل شهید صباغ زاده و تلاشش برای کسب رضای خدا باعث میشود که مدتها بعد حاجآقا قرائتی داستان اخلاقمداری و خویشتنداری شهید صباغزاده را در برنامه درسهایی از قرآن برای مردم تعریف کرده و شهادت ایشان را مزدی برای اخلاص این شهید عنوان کنند.
کلمه به کلمه مظلومیت زندگی این شهید آنچنان تاثیری بر روی بینندگان این برنامه دارد که یک تاجر تهرانی که سالها با اعمال دینیاش غریب بوده را بار دیگر بیدار میکند که این جوان کجا و تو کجا؟
این فرد با مراجعه به حاج آقا قرائتی اموال هنگفتش را در راه خیر وقف میکند تا با جهاد مالش بتواند دلی را که داستان علیمحمد به آشوبش کشیده را آرام کند.
با این اموال اردوگاه شهید باهنر برای تربیت معلم نهضت سوادآموزی ایجاد شده و منشا خیری میشود برای تعالیم معلمانی که علی محمد باید الگوی تمام زندگیشان باشد.
قسمتی از این مال نیز صرف اعزام یک مبلغ روحانی به کشور برزیل می شود تا اسلام ناب محمدی را در بین افرادی که اسلام را آنگونه که باید نشناختهاند صرف شد و به برکت حضور این مبلغ نیز ۳۰ مسیحی در کشور برزیل به دین اسلام گرویدند.
حاجآقا قرائتی پس از این اتفاقات بار دیگر با یادآوری داستان شهید صباغ زاده و اتفاقاتی که پس از بیان این ماجرا رخ داده است بار دیگر در برنامه "درسهایی از قرآن" به مردم میگوید نتیجه آب دهانی که در همدان پرتاب شده و معلم با فضیلتی که خشم خود را نگه داشته ببینید چه می شود، یک قدم به طرف خدا میرویم ببینید خداوند چه کار میکند.
همسر این شهید با اشاره به خاطره شهادت همسرش میگوید علیمحمد همیشه میگفت من با سر بریده به دیدار ارباب می روم همینطور هم شد و پیکر سر بریده ایشان ۲۱ بهمن ۶۱ با کاروان شهدا به زادگاهش برگشت.
شهید علیمحمد صباغ زاده ۲۰ مرداد سال ۱۳۳۲ در خانواده مذهبی در شهر همدان چشم به جهان گشود و ۲۱ بهمن سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی به مقام والای شهادت دست یافت.
یک فرزند نیز از این شهید بزرگوار به یادگار مانده که همواره عزیزترین یادگار برای مادر شهید بود . شامگاه ۲۹ فروردین ۱۳۹۹ زهرا پوزش همدانی مادر شهید علیمحمد صباغزاده در سن ۸۳ سالگی چشم از جهان فروبست و راهی خانه ابدی شد تا به فرزند شهیدش بپیوندد.
منبع: فارس
انتهای پیام/
دیدگاه شما