22. آبان 1396 - 18:33   |   کد مطلب: 5611
گفتند جابر را بفروشید اما ستاره شد
گفت و گوی جذاب سرمربی استقلال و پسرش!
سرمربی آلمانی استقلال تهران کمبود امکانات برای تیمش را تایید می‌کند ولی گلایه‌ای از نداشتن زمین تمرین و شرایط فعلی ندارد.

به گزارش پایگاه خبری جهادپرس،از همشهری ورزشی، وینفرد شفر در نگاه اول آدم سردی به نظر می‌رسد. تقریبا شبیه به همان تصور کلیشه‌ای ما ایرانی‌ها از مردمان آلمان. خیلی زود اما به اشتباهمان پی می‌بریم. در حرف‌هایش نشانه‌ای از تکبر نیست. حتی به نظر نمی‌رسد آدم پیچیده‌ای هم باشد. همان است که می‌گوید؛ یک مربی عاشق فوتبال که فقط آمده کار کند. مثل روزی که رفت کامرون، یا همین اواخر که با جامائیکا آن نتایج درخشان را گرفت. می‌گویند علی دایی به او توصیه کرده اختیاراتش را با کسی تقسیم نکند. اگر به حرف او گوش بدهد، باید مثل خود دایی رفتار کند یا مثل کی‌روش که انگار تیم ملی را کنترات گرفته.

 

شاید حق با دایی و کی‌روش باشد. شاید اینجا همین یک روش جواب می‌دهد. اینکه طوری رفتار کنی که همیشه طلبکار به نظر برسی. اینکه هیچوقت به حداقل‌ها رضایت ندهی. شفر اما فلسفه کاری اش متفاوت از کی‌روش و دایی به نظر میرسد. یک جایی از مصاحبه توضیح می‌دهد که چرا نباید یک مربی غر بزند.این گفت‌وگو با سرمربی آلمانی استقلال، یک روز پیش از اردوی این تیم در جزیره کیش انجام گرفته است؛ در لابی هتل دورافتاده المپیک که بعد از نزدیک به 40روز، دیگر برای او خسته کننده شده. توضیح داد که می‌خواهد وسط شهر زندگی کند، می‌خواهد مردم را ببیند، با آنها حرف بزند و ازشان انرژی بگیرد.

 

ساشا، پسر وینفرد شفر هم که به‌عنوان آنالیزور و روانشناس به استقلال آمده، در طول مصاحبه کنار پدرش نشسته بود. پیشداوری‌مان در مورد او و حضورش در مصاحبه هم اشتباه بود. نه تنها مزاحم نبود که به روانتر شدن مصاحبه کمک کرد. او انگلیسی را بهتر از پدر 67 ساله‌اش حرف می‌زند.

* حسینی گفته که شما قرار است از او یک اولیور کان جدید بسازید. آیا این اتفاق می‌افتد؟
وینفرد شفر: چرا که نه اما کار سختی است و باید منتظر باشیم و ببینیم. باید در این مسیر گام بردارد که آسان نیست.

* نزدیک به 40 روز است که وارد تهران شده‌اید. حالا پسرتان ساشا هم آمده و دیگر تنها نیستید. به زندگی در تهران عادت کرده‌اید؟
وینفرد شفر: خوشحال هستم. از قبل نمی‌دانستم شرایط ایران چطور است. وقتی آمدم سورپرایز نشدم اما خب برایم جالب است. شهری زیبا با مردمانی مهربان. من اینجا راحت هستم. اما خب درباره زندگی در ایران زمانی بیشتر نظر می‌دهم که به آپارتمانم بروم. در آنجا می‌توانم با مردم ارتباط داشته باشم، با آنها صحبت کنم و از نزدیک آنچه در کشور شما رخ می‌دهد را لمس کنم. این برایم خیلی جذاب‌تر است و البته به کارم هم کمک می‌کند. دوست دارم مردم را از نزدیک ببینم. دوست دارم هواداران باشگاهم را ببینم و بدانم شهر باشگاه من چطور است.
- ساشا شفر: قبل از حضور درباره ایران مطالعه داشتیم و همه می‌گفتند که کجاها را ببینیم اما خب ما اینجا در هتل هستیم و بیشتر کارهای تیم را انجام داده‌ایم، فرصتی برای دیدن شهر نداشته‌ایم. فعلا کار در اولویت است اما قطعا دیدن شهر و بودن با مردم برایمان خیلی لذت‌بخش خواهد بود. از امکانات تهران هم شنیده‌ایم اما هنوز چیزی ندیده‌ایم.

* شما در شرایطی ویژه سرمربی استقلال شدید؛ وقتی تیم ته جدول بود ...
وینفرد: ما می‌دانیم که استقلال باشگاه بزرگی است و هواداران زیادی دارد که توقع‌هایی از ما دارند و ما می‌خواهیم آنها را خوشحال کنیم اما کارمان بسیار سخت است. من نمی‌دانم گذشته چطور بوده اما زمانی که اینجا آمدم متوجه شدم کارمان بسیار دشوار است. قطعا کار بسیار سختی دارم. وقتی آمدم کسی نمی‌خندید. در تمرین اول و دوم دیدم که یک عده آن طرف هستند و یک عده این طرف. چرا تیم اینطور بود و شرایط خوبی نداشت؟ اولین کار من این بود که تیم را شکل دهم و همه را در قالب تیم نگه دارم. با بازیکنان صحبت کردم. با همه بازیکنان چهره به چهره حرف زدم و پرسیدم که مشکل چیست؟ بعد از یک هفته خیلی چیزها دستگیرم شد. بعد دیدم که بازیکنان با خنده وارد تمرین می‌شوند و بهتر شده‌اند. این برای شروع خوب بود و تقریبا تیم شدیم. شرایط مثل یک پازل است، من تصویرم را دارم و باید تکه‌تکه آن چیزی که در ذهنم هست را بسازم. همه نیز در این حرکت نقش دارند و خب انتظارها از ما زیاد هم است.

* قبل از استقلال شما ماموریت‌های دشواری در کامرون، تایلند، الاهلی، جامائیکا و... داشته‌اید. در مقایسه با این تیم‌ها فکر میکنید کار در استقلال سخت‌تر است یا راحت‌تر؟
وینفرد: وقتی با تیم ملی کار می‌کنیم شرایط کمی آسان‌تر است اما با باشگاه با توجه به شرایطی که داشتیم همه چیز فرق می‌کند. ما وسط لیگ آمده‌ایم و بخشی از بازی‌ها را از دست داده‌ایم. وارد کار که شدیم نقاط ضعف را شناختیم. یک سری بازیکن از نظر بدنی مشکل داشتند، یک تعداد اعتمادبه نفس نداشتند و یکسری مشکلات ذهنی دارند که باید همه آنها حل شود. من با همه بازیکنان صحبت می‌کنم. از جوان گرفته تا باتجربه با من صحبت می‌کنند و به همه آنها گوش می‌دهم. من بعد از بازی همه چیز را در چشم نفرات می‌بینم. دیدم که یکسری نیاز به فشار بیشتر دارند، یکسری اعتمادبه نفس ندارند، یکسری باور ندارند که چه نتیجه‌ای می‌خواهند و از این دسته موارد. چشم‌ها به من می‌گویند که بازیکنان چه می‌خواهند و کاملا می‌فهمم. تاکید می‌کنم کار ما ساخت تیم است. نباید یکسری آن طرف باشند و تعدادی اینور، بلکه همه باید یکجا و در قالب تیم باشند. مثلا حسن بیت‌سعید کاملا مشخص بود که نمی‌توانست آنطور که باید خودش را نشان دهد. او نمی‌دانست به راست برود یا به چپ. نمی‌توانست آن کاری که می‌تواند را انجام دهد اما الان خودش را پیدا کرده است. من با او صحبت کردم و گفتم باید چه کار کند.

* پیش از این هم چندبار صحبت از آمدن شما به ایران شده بود. اگر اشتباه نکنم چندین سال پیش، برای تیم ملی هم مذاکراتی با شما صورت گرفته بود.
وینفرد: چند سال قبل با فدراسیون صحبت‌هایی داشتیم اما خیلی نزدیک نشدیم. آن زمان با تایلند قرارداد داشتم. دوبار با من مذاکره شد. یکبار سرمربی تایلند بودم و یکبار سرمربی کامرون. من بازی‌های ایران در جام جهانی را دیده و صحبت‌های کارشناسان درباره ایران را شنیده بودم. بازی ایران برابر آرژانتین را دیدم که مسی در دقیقه پایانی به چپ رفت و شوت زد و برنده شدند.

* میتوانستیم آن بازی را ببریم یا حداقل نبازیم؟
وینفرد: درباره «آرژانتینا» حرف نمیزنیم. این روزها درباره «مسیتینا» حرف میزنیم که همه کاره است. مسی هرکاری که بخواهد انجام میدهد. او همه چیز را تغییر میدهد. آرژانتین را هم به فینال رساند.

* به سوال قبلی برگردیم.
بله من بازیهای ایران را دیده بودم و از فوتبال شما شناخت داشتم. تیمی قوی و مستحکم با چند لژیونر داشتید. من این شناخت را از فوتبال شما داشتم.

* چه شناختی از استقلال داشتید؟
من اطلاعات درباره این باشگاه را از رسانه‌ها به دست آوردم. میدانستم که هنکه ایران بوده، روته مولر ایران بوده، هسلر در ایران بود و لورانت در اینجا کار کرده بود.

* با همه اینها حرف زدید؟
نه، تنها با روته مولر و هنکه حرف زدم. من در امارات هم ایرانیهای زیادی را دیدم و متوجه شدم که چقدر استقلال در ایران هوادار دارد.

* و مذاکرات با استقلال نزدیک شد.
وینفرد: بله من زمانی که اسم مدیر باشگاه «افتخاری» را شنیدم و بعد او را دیدم تعجب کردم. این همان مدیری بود که چند سال قبل از طرف فدراسیون با من برای تیم ملی صحبت کرد. وقتی دیدمش او را شناختم و این شناخت باعث شد مذاکرات ساده تر پیش برود. او همه چیز را به من گفت. همه مشکلات را. این خیلی مهم بود که مشکلات را پنهان نکرد. او تاکید کرد که از من حمایت خواهد کرد و اجازه نمیدهد چیزی بر کارم تاثیر بگذارد که این برایم خیلی مهم بود.

- ساشا: ما دوستانی ایرانی در دبی داشتیم که وقتی شنیدند قرار است به ایران بیاییم کلی شگفت زده شدند. خوشحال شدند. تاکید کردند که استقلال خیلی باشگاه بزرگی است و گفتند که فکر نکنید کار ساده ای دارید، میلیونها هوادار منتظر شما هستند. من هم گفتم این مشکل نیست، این اتفاقا یک فاکتور مثبت برای ماست چون هواداران ما را به سمت جلو میبرند و باعث رشد می شوند. اتفاق دیگر توضیح های رئیس باشگاه بود. او هیچ چیز را پنهان نکرد و تاکید داشت که با هم مشکلات را حل می کنیم. او قول داد مشکلات مربوط به خودش را حل کند و ما هم مشکلات تیم را و چون بحث کار تیمی بود مذاکره برایمان ساده تر شد. ما فهمیدیم که در گذشته مشکلاتی بوده که اکنون نمایان شده و رئیس باشگاه قول داد که آنها را حل کند. فضا به سمتی رفت که ما تمرکزمان بر روی تیم باشد و مسائل دیگر بر کارمان تاثیر نخواهد گذاشت.

*  شما در کامرون و جامائیکا کار کردهاید که قطعا تفاوت زیادی با آلمان دارد. امکانات ورزشی و زندگی متفاوت است و شما در هر دو کشور موفق بوده اید. حالا این امید را داشته باشیم که با تمام محدودیتهای ایران نیز میسازید و با قدرت به کارتان ادامه میدهید؟
وینفرد: زمانی که رفتم در جامائیکا، مشکلات را میدانستم. به ایران هم آمدم محدودیتها و مشکلات را می‌دانستم. هرجا بروم از مشکلات و شرایط خبر دارم. با اطلاعات کامل به اینجا آمده ام.
- ساشا: باشگاه همه موارد را به ما توضیح داد. مشکلات را گفت و قول داد که حل می شود. این نکته مهمی است که قرار نیست ما با تیم بزرگسالان کار کنیم، تمرین کنیم و مسابقه بدهیم. قرار است ما با باشگاه استقلال همکاری داشته باشیم. باشگاه قطعا مشکلاتی دارد که باید کنار هم حل کنیم. مشکلات ساختاری وجود دارد که باید حل شود.
وینفرد: میدانم زمین تمرینی خوب نداریم. مشکلات را میدانم اما اینطور نیست که هر روز گلایه کنم و بگویم این و آن را نداریم. کار من این نیست. رئیس باشگاه همه چیز را میداند و تلاش میکند که شرایط را درست کند. قطعا باشگاهی مثل استقلال به یک کمپ کامل نیاز دارد. درست نیست که یک روز اینجا و یک روز آنجا باشیم. استقلال یکی از باشگاههای بزرگ آسیاست اما کار من این نیست که از مشکلات در تلویزیون و روزنامه ها حرف بزنم. من آمده ام که کار کنم. ما اردویی در کیش داریم که قطعا میتواند به آمادگی مان کمک کند. ساشا قرار است همه چیز را آنالیز کند و من هم با بازیکنان صحبت میکنم. کار من ساخت تیم است و به موارد دیگر توجه نمی کنم.
ساشا: ما دنبال بهانه نیستیم. مشکلات را میبینیم به باشگاه اطلاع میدهیم و حتی میتوانیم راهکاری برای حل آنها بدهیم.  ببینید ما در جامائیکا کار کردیم که شما حتی نمیتوانید مشکلات آنجا را تصور کنید. اصلا نمیتوانید مشکلات کشورهای آفریقایی را قبول کنید مگر اینکه واقعبین باشید و با توجه به همه محدودیتها تصمیم بگیرید. اما کار ما چیز دیگری است. کار ما تلاش کردن و جنگیدن در کنار یکدیگر است.
وینفرد: ما با جامائیکا به آمریکا رفتیم. در دالاس بودیم؛ جایی که 10تا زمین عالی فوتبال داشت اما ما حتی زمین تمرین نداشتیم. من آنجا با بازیکنانم صحبت کردم و گفتم که باید چه کار کنیم. چه کاری جز تلاش و کار تیمی از دست ما برمی آمد؟ و در آخر کدام تیم برنده بود؟ جامائیکا. اگر من خودم را درگیر این موارد کنم و غر بزنم بازیکن هم این بهانه را پیدا می کند و غر میزند. من باید با خنده به سر تمرین بروم تا بازیکنم انگیزه بگیرد و بهتر تمرین کند. با این حال میدانم که در آینده یک زمین تمرینی خوب خواهیم داشت چون قرار است با باشگاه گام به گام توسعه پیدا کنیم و برسیم به بالای لیگ.

*  با کامرون به جام جهانی2002 رفتید. الاهلی را بعد از سالها قهرمان امارات کردید. با جامائیکا تیم آمریکا را بردید و به فینال گلدکاپ رسیدید. تقریبا هرجا که بودهاید، یک یادگاری به جا گذاشته اید. ماموریتتان در استقلال چیست؟ رسیدن به بالای جدول؟ موفقیت در آسیا یا ساختن چند بازیکن بزرگ؟
وینفرد: ما به همه چیز نگاه می کنیم. تلاش من توجه به بازیکنان است. به بازیکنان جوان توجه ویژه دارم. از مربیان رده پایه خواسته ام که اطلاعات کامل همه نفرات را به من بدهند. حتی کدامیک سریع است و کدامیک در چه موقعیتی بهتر کار می کند. استقلال باید به بالای جدول برگردد که کار بسیار سختی است. باید بازیها را ببریم و پله پله بالا برویم. بازیکنان را باید به یک ذهنیت مشترک برسانیم و همه باید خوشحال باشند که برای استقلال بازی میکنند. این نگاه کنونی من به کارم است.
- ساشا: ما مشکلات را که شناخته ایم و برایشان راه حل پیدا می کنیم. یک موضوع مد نظر ما دستیاران پدرم است که در بین مربیان زیادی جستجو کردیم تا بفهمیم کدام نفرات بیشتر از همه برای وضعیت کنونی مناسبتر هستند. ما بهترینها را پیدا کردیم که تلفیقی از تجربه دستیاری و کار با ردههای پایه هستند. این به آنچه که مد نظر ماست کمک میکند. ما میخواهیم به مربیان پایه کمک زیادی کنیم تا بتوانند در ساخت بازیکنان جدید موفق باشند. ما یک یا دوسال اینجا هستیم اما خیلی خوشحال میشویم که چند سال بعد در رسانه ها بخوانیم یک بازیکن که ما از 16سالگی به او کمک کردیم و میدان دادیم اکنون ستاره استقلال است و در تیم ملی ایران بازی میکند.

 

 

وینفرد: چند روز پیش تیم زیر 23سال ایران در هتل بود. از سرمربی پرسیدم چند بازیکن از استقلال دارد که گفت تنها یک نفر که او هم گویا دیگر در این باشگاه نیست. این اصلا خوب نیست. استقلال یا پرسپولیس به‌عنوان دو باشگاه بزرگ نباید یک بازیکن در تیم ملی داشته باشند. یعنی چه؟ آنها حداقل باید 3بازیکن در تیم ملی داشته باشند. یا در جام جهانی زیر 17سال استقلال چند بازیکن در تیم ملی داشت؟ یک نفر روی نیمکت داشت. بازیکنان از ردههای پایه ساخته میشوند و به ردههای بالا می آیند. باور کنید که مهمترین چیز همین است. من در آلمان همین شرایط را داشتم و سه بازیکن جوان ساختم که به تیم ملی رسیدند و بایرن مونیخ همه آنها را خرید. در الاهلی همین اتفاق را تکرار کردم. بعد از یکسال 5 بازیکن ملی داشتم. العین امارات را دیده اید؟ 4 بازیکن من که از جوانان آمده بودند به تیم ملی رسیدند که یکی از آنها عمر عبدالرحمان بود.

*  عمر عبدالرحمان را چطور پیدا کردید؟
وینفرد: سه برادر بودند که به تیم ما آمدند تا تست بدهند. یکی که اصلا خوب نبود و یکی دیگر هم متوسط بود اما عمر از همه بهتر بود. 17سالش بود و در العین به میدان رفت. دقیقا این همان چیزی است که می‌خواهم انجام بدهم و قطعا هم از نظر مالی به سود باشگاه خواهد بود. عبدالرحمان 17سال داشت که برای من به میدان رفت و حالا ستاره تیم ملیاش است و همهکار میکند.

*  به یاد دارید اولیور کان را اولین بار کجا دیدید؟
15 یا 16سال داشت. تمرینهای تیم جوانان یکشنبه ها بود. من تمرین تیم را می دیدم و با مربی صحبت کردم که اگر تمرین اینطور باشد بهتر است یا از این بازیکن در یک موقعیت دیگر استفاده کند بهتر است. آنجا اولیور کان را دیدم و از همانجا به او میدان دادیم که وارد تیم ملی شد و توسط بایرلورکوزن خریداری شد.

*  چقدر طول میکشد در استقلال یک ستاره جدید ببینیم؟
وینفرد: من تمرین هایشان را دیده ام و فعلا زود است که پیشبینی داشته باشیم.

*  در پنجره نقل وانتقالات میان فصل، استقلال خیلی تغییر خواهد داشت؟
وینفرد: ما بازیکنان خوبی داریم اما باید تیم خوبی شویم. برای من تیم مهم است. تیم است که برنده میشود نه بازیکن. شاید یک بازیکن مثل مسی باعث برد آرژانتین شود و به فینال جام جهانی برسد اما در فینال آلمان برنده شد. تیم آلمان جام جهانی را برد چون یک تیم بود. من اصلا نمی گویم که کدام بازیکن میرود یا چه کسی می آید. مهمترین چیز این است که بازیکن خودش را نشان دهد. شانس این را داده ام که بازیکن توانایی‌هایش را به من نشان دهد.
- ساشا: بازیکنان در مسیر رشد و پیشرفت قرار دارند و تمرین به تمرین بهتر می شوند. در مسابقه قبلی من بین تماشاگران بودم. بین دو نیمه به سمت رختکن رفتم که تماشاگران داد میزدند جابر را بیرون کنید و او را بفروشید. من آرامشان کردم و گفتم خواهش میکنم که آرام و منتظر باشید. در همان بازی جابر گل زد. بعد از بازی همه آنها می گفتند که او بهترین است و یک ستاره شد. حالا او که گل زده یک ستاره است. همه اینها به کار ما بستگی دارد. شرایط ماه قبل استقلال خوب نبوده و کسی هم نمیتواند خیلی سریع همه چیز را درست کند. اکنون ما به همه شانس میدهیم که خودشان را نشان دهند و در بهترین شرایط باشند. الان هم زمان این نیست که بگوییم چه کسی را می فروشیم.
وینفرد: من به بازیکنانم گفتم که توجه نکنید رسانه ها چه گمانه زنی هایی دارند و از خرید و فروش چه بازیکنی حرف میزنند. به تلویزیون توجه نکنید که چه پیشبینیهایی دارد. شاید صدهزار نفر بگویند این بازیکن باید برود اما من بگویم نه. من باید نظر بدهم نه روزنامه و تلویزیون. قرار است که من به بازیکنان اعتماد کنم و آنها باید این حس را در خودشان داشته باشند.
ساشا: به نظرم اکنون بهترین اتفاق برای ما این بود که یکی از تماشاگران وارد تمرین شد و از ما تشکر کرد. او گفت تشکرش برای برد نیست بلکه برای فوتبال متفاوت استقلال است. من و پدر به هم نگاه کردیم و گفتیم این اتفاق خوبی است. این همان چیزی است که ما میخواهیم. وقتی طوری متفاوت بازی کنید که همه بفهمند، کار سادهای نیست و به نظرم اینکه این اتفاق در استقلال افتاده خوب است.

*  در نیمه دوم داربی برابر پرسپولیس این اتفاق تقریبا افتاد. خیلی خوب نبودید و شکست خوردید اما معلوم بود که بهتر شده اید.
وینفرد: بله دقیقا. ما آن بازی را باختیم. داربی خیلی مهم است و این را میدانم اما در آن برهه برای ما یک مسابقه بود. بازیکنان من گریه می کردند بعد از باخت. من گفتم بچه ها خواهش میکنم. ما یک بازی را باختیم و مطمئنم که بازی به بازی بهتر می شویم و حریفان را شکست میدهیم. ما واقعا باید بهتر شویم. من چند بازی استقلال را دیدم که تنها سیستم توپ های بلند بود. این باید تغییر کند.

 

 

 

*  داستان توپ های بلند در استقلال حتی دستمایه طنز شده و کلی هم برایش جوک درست کرده اند.
وینفرد: ما برابر نفت بود که پاس های کوتاه بیشتری داشتیم و تنها با پاس های بلند کار نکردیم. در پاس های نهایی مشکل داشتیم و من یک تمرین خاص برای پاس نهایی گذاشتم تا بازیکنان با ذهن خود درک کنند. ما قرار بود فوتبال بازی کنیم که ورزشی با توپ است اما اینجا کسی کار با توپ انجام نمیداد. برای همین باید خیلی چیزها را تغییر بدهیم. همه باید یاد بگیرند که بازیکن برای تیم است. باید برای تیم بازی کند. ما چند تمرین تخصصی پاس و فضاسازی هم برای تیم داشتیم تا این موارد برایشان نهادینه شود. با همین تمرینها بازیکنان گام به گام بهتر شدهاند. یک نکته دیگر بگویم که برای ما خیلی مهم است. من بازیکنانی میخواهم که با هم در زمین حرف بزنند. بازیکنان باید گوش کنند که مربی چه میگوید اما درون زمین هم باید برای بهتر بودن حرف بزنند. بازیکنان تیم باید هم را بفهمند و به هم نزدیک باشند. این همان تیم بودن است. بازیکنان تیم باید به جایی برسند که تفکرات یکسانی داشته باشند.

*  روز اولی که به ایران آمدید و اطلاعاتی از استقلال نداشتید اسم دونفر را آوردید. بهنام برزای و فرهاد مجیدی. شما برزای را از کجا میشناختید و آیا صحبتی درباره حضور مجیدی به عنوان دستیار شما در تیم وجود داشت؟
برزای برای استقلال بازی می کرد. زمانی که من آمدم بازی های فصل قبل استقلال را دیدم و پرسیدم این بازیکن کجاست؟ حتی درباره کاوه رضایی هم پرسیدم. من پرسیدم که برزای را فصل قبل داشتید، او الان کجاست؟ چرا رفته و اصلا چرا باشگاه به اینها اجازه داده که بروند؟

*  یعنی برزای آنقدر خوب است که چنین سوالی برای شما مطرح شد؟
بله. آنقدر خوب بوده که من از باشگاه پرسیدم چرا از دستش داده است. بحث کاوه رضایی چون به اروپا رفته جداست اما برایمان عجیب بود که چرا بهنام برزای دیگر در تیم نیست. چرا اجازه داده اند که از تیم برود.

*  و فرهاد مجیدی؟
وینفرد: او بازیکن من در امارات بود و اکنون در اسپانیاست و در مسیر مربیگری کار می کند. این موضوع از روزنامه ها مطرح شده و من اطلاعی از آن ندارم. خیلی ها با ما صحبت کردند که فرهاد بیاید. او چیزهای زیادی در آنجا یاد می گیرد و همین اتفاق برایش عالی است، به نظرم او را تحت فشار قرار ندهید. او هنوز جوان است. باید خیلی چیزها یاد بگیرد تا بتواند موفق باشد.
- ساشا: در فضای مجازی خیلی ها این موضوع را خواسته اند که مجیدی بیاید. او بازیکن بزرگی بوده و خیلیها دوستش دارند. نه استقلالی ها بلکه همه مردم او را دوست دارند اما من معتقدم که این اتفاق به نفع خود او نیست. اینکه مجیدی تحت فشار قرار بگیرد تا به سمتی برسد خوب نیست، چراکه او تازه کار مربیگری را شروع کرده. حضور در اسپانیا برایش عالی است و در مسیر مربیگری است. او با جوانان کار میکند و خیلی برایش اتفاق خوبی است. قطعا برای فوتبال ایران خوب است که بیاید اما زمانی که تمام دوره ها را گذرانده باشد و آماده شده باشد. چرا باید اکنون تحت فشار باشد که آن شرایط خوب را رها کند و به ایران بیاید؟ قطعا این موضوع نه برای او خوب است و نه برای باشگاه، چراکه انتظارها زیاد است و میتواند برایش بد باشد. این اتفاق برای خیلی از بازیکنان خوب افتاده که بعد از دوران بازیگری خیلی سریع وارد مربیگری شدهاند و موفق نبودهاند. زمانی که یک نفر تحت فشار قرار بگیرد تا زودتر از موعد مناسب وارد کار مربیگری شود ضربه میخورد. تصمیم خوب فرهاد این است که مربیگری را در اسپانیا شروع کرده و گام به گام همه اصول را یاد می گیرد. او کارهای پایه را یاد میگیرد و پله پله بالا میرود. نکته دیگر اینکه او مربیگری و دانش فوتبال را یاد می گیرد و سپس یاد می گیرد که چطور آموزش بدهد.
وینفرد: یک مثال برای این اتفاق افنبرگ است که بعد از دوران بازیگری در تلویزیون کارشناسی میکرد و به یکباره تصمیم گرفت مربی شود. تیمش در جدول سوم بود و سپس چند پله سقوط کرد و اخراجش کردند. برای مربیگری باید زمان زیادی بگذرد و چیزهای زیادی یاد بگیری. آلمان، فرانسه و اسپانیا هم بهترین کشورها هستند. فرهاد باید همین مسیر را ادامه بدهد چون برایش بهترین است.

*  درباره دستیارانتان صحبت کنید.
وینفرد: دو نفر را انتخاب کردهایم و قرار است با مدیر باشگاه درباره آنها صحبت کنیم. آنها سابقه کار با من را داشته اند. ما خیلی جستجو کردیم تا بهترین ها را انتخاب کنیم. موبایل من پر از مکالمه و صحبت با مربیان مختلف است اما باید بهترین ها را برای باشگاه و اهدافمان انتخاب می کردم. دستیاران من به پرورش مربیان پایه باشگاه نیز کمک خواهند کرد.
ساشا: یک نفر از آنها در این زمینه باتجربه است و دیگری متخصص در امور پایه است که در اهداف ما برایمان مفید خواهند بود. امیدوارم که در کیش به ما اضافه شوند و از همانجا کار را شروع کنیم.

*  و درباره ساشا که با شما همیشه کار کرده است. او روانشناس است یا آنالیزور؟
وینفرد: او سالهای زیادی است که با من کار می کند. استعداد بسیار خوبی در ارتباط با بازیکنان دارد. او قوانین فیفا را به خوبی میداند و یک آنالیزور خوب هم هست.
- ساشا: من هم یک توضیح بدهم. من اینجا هستم که کمک کنم. میخواهم به ساختار باشگاه کمک کنم. تلاشم این است که از همه تخصص هایم برای رشد باشگاه استفاده کنم.

*  چون فارسی بلد نیستی ارتباط با بازیکنان سخت نیست؟
ساشا: برخی از بازیکنان خیلی خوب انگلیسی حرف میزنند و مشکلی در ارتباط نداریم. خب ما در تایلند هم بودیم که مشکل زیادی داشتیم اما کار را پیش بردیم. در فوتبال یک موضوع است که همه میتوانند منظور هم را به یکدیگر بفهمانند. فوتبال یک زبان مشترک است. آقای زرندی (مدیررسانه ای استقلال) هم در باشگاه هست و ارتباط خوبی با بازیکنان دارد. گاهی بازیکنان از او میخواهند که با من یا پدر صحبت کند.
وینفرد: ما در کامرون بودیم که فرانسه حرف میزدند. من انگلیسی ام هم خوب نبود و ما اوایل کار را با همین زبان فوتبال پیش می بردیم. با این حال در استقلال این مشکل را خیلی کمتر داریم اما واقعا خود فوتبال خیلی به این ارتباط کمک میکند.

*  ملاقاتی با علی دایی داشتید که گویا او به شما گفته خیلی سفت کارتان را بچسبید و اختیاراتتان را با کسی قسمت نکنید. درست است؟
من با علی در جریان نشست خبری صحبت کردم. او به من گفت که با هم به شام برویم و من هم به خنده گفتم تو باید پولش را بدهی.(با خنده) علی دایی مرد خوبی است و خوشحالم که او در ایران فعالیت می کند. بازیکن خوبی بود و اکنون هم مربی خوبی است. او به من گفت که کارت را با قدرت ادامه بده و خودت پیش برو. من هم همین تصمیم را داشتم. من آمده ام که بهترین را برای استقلال انجام بدهم و بهترین این است که تلاش کنیم و مثل یک خانواده پیش برویم. همیشه تاکید کردهام که هیچکس جز مربی نمیتواند درباره فوتبال ما حرف بزند. من کاری ندارم که این یا آن چه نظری دارند، این من هستم که باید درباره فوتبالمان نظر بدهم. در کل دنیا نیز شرایط همین است. بازیکنان میتوانند درباره مشکلاتشان با من حرف بزنند و من هم آنها را کمک می کنم اما درباره فوتبال من نظر میدهم.

*  از زندگی در هتل خسته نشده اید؟
وینفرد: 3 آپارتمان را دیدهام اما خب باشگاه یکسری موارد و مشکلات داشت که درگیر آنها بود و من هم این قضیه را به آینده موکول کردم تا دغدغه ها از بین برود. دوست دارم با مردم ارتباط داشته باشم. در هتل با یکسری آدمهای ثابت ارتباط دارم اما دوست دارم مردم را ببینم. مردم ایران خیلی خوب هستند. مثلا یکبار یکنفر در خیابان من را دید و گفت من پرسپولیسی هستم اما دیدم که استقلال با شما خوب کار کرد. می‌خواهم مردم ایران را بیشتر بشناسم چون به کارم هم کمک میکند. من اکنون جزئی از مردم تهران هستم و دوست دارم در شهر و بین مردم زندگی کنم و با فرهنگ ایران آشنا شوم. شما فرهنگ چندین هزارساله دارید و دوست دارم با آن آشنا شوم.
- ساشا: برای ما بازیهای خارج از تهران جذاب است، چون می توانیم مکانهای بیشتری از ایران را ببینیم. حضور در سطح شهر هم برایمان بسیار جذاب است. ما حتی دوست داریم شهرهای دیگر ایران را در زمان تعطیلات ببینیم، مثلا اصفهان و شیراز.

*  خارج از فوتبال جذابترین چیز در ایران چه بوده؟
فعلا ما فقط درگیر فوتبال هستیم. جدا از فوتبال هم چون در هتل بودیم چیز خاصی دستمان نیامده است. قطعا وقتی به سطح شهر برویم حرف های زیادی خواهیم داشت اما یک نکته خیلی جالب اینکه خیلی ها از من درباره ایران می پرسند و من فقط پاسخ دادهام که زیباست. بیشتر درباره فوتبال میگویم که تیم های قدرتمندی دارید، فوتبال شما از کشورهای اطراف بسیار قویتر است، تیم ملی بسیار قوی دارید، لژیونر دارید، اما خارج از فوتبال در آینده بیشتر حرف خواهیم داشت. البته فراموش نکنیم که ساختن تیم استقلال برای ما در اولویت است.
- ساشا: ایران کشوری است که باید قسمتهای مختلف آن را دید و قطعا بسیار جذاب خواهد بود اما خب فعلا در هتل هستیم و البته درگیر کارهایمان در تیم. اما همه از ما میپرسند که ایران چطور است؟ ما هم میگوییم زیبا و خوب است. اما فعلا سرمان خیلی شلوغ است و کارهای زیادی داریم.

*  7 بازیکن از استقلال به تیم ملی دعوت شده اند. خوشحال شدید یا دوست داشتید بازیکنان در کنارتان باشند تا بیشتر تمرین کنید؟
وینفرد: قطعا خوشحال شدم. این برای کار ما بهتر است. برای تیم خیلی خوب است. کی‌روش مربی بسیار خوبی است که همه چیز را می داند. او یک مربی عالی در همه زمینه هاست. من از دعوت 7بازیکنم خوشحالم، چرا که میدانم این یک شانس برای بازیکنانم است که بتوانند به جام جهانی بروند. حضور در تیم ملی برای باشگاه هم بسیار خوب است چون بازیهای ملی تجربه بسیار خوبی هستند. ما قبلا امید و وریا را در تیم ملی داشتیم اما اکنون 7نفر دعوت شدهاند. چرا باید ناراحت باشم؟ من آمدهام که به آنها کمک کنم تا پیشرفت کنم.

 

 

 

*  اگر دعوت نمی شدند شما فرصت بیشتری داشتید تا با آنها تمرین کنید و این برای تیمتان بهتر بود.
وینفرد: بله اما دعوت به تیم ملی مهمتر است. بازی دوستانه خواهند داشت و تجربه های بسیار خوبی کسب خواهند کرد. از طرف دیگر فرصت دارم تا با دیگر بازیکنان بیشتر کار کنم و در این مدت آنها را رشد بدهم. این را هم فراموش نکنید که بازی های ملی تجربه هایی دارند که هیچوقت بهدست نمی آیند و هیچوقت هم از دست نمیروند.

*  تیم ملی ایران چقدر شانس دارد که به مرحله دوم جام جهانی صعود کند؟
وینفرد: شما یک بازی دوستانه با روسیه داشتید که یک-یک مساوی کردید. بازی خوبی هم با توگو داشتید. به نظرم تیم ملی شرایط بسیار خوبی دارد اما صعود به مرحله بعد به گروه ایران هم بستگی دارد. شاید با برزیل و آلمان همگروه شوید که کارتان سخت می شود البته بازهم کار نشد ندارد. چه کسی فکر می کرد ایسلند در اروپا آن کار بزرگ را انجام دهد؟ به نظرم نکته مهم این است که تیم ملی باید تلاش کند و این تفکر را داشته باشد که میتواند موفق شود. همه تیمها در جام جهانی خوب هستند اما آن تیمی برنده می شود که روی برد تمرکز کند.

*  وضعیت آلمان در جام جهانی را چطور می بینید و کدام تیمها مدعی هستند؟
آلمان مثل قبل نیست. مشکلاتی در بوندسلیگا وجود دارد. به هر حال یک تیم ملی خوب نیز از باشگاههای خوب ایجاد می شود. مربیان باشگاهی هستند که تیم ملی را میسازند. به نظرم برزیل خیلی قوی به روسیه می آید. آلمان، برزیل را در جام جهانی قبلی 7 بر یک برد اما اکنون شرایط فرق دارد. در آن بازی نیمار نبود. برزیل حالا همه بازیکنانش را دارد و میزبان هم نیست. آنها در خانه تحت فشار زیاد هزاران هواداران خود بودند اما در روسیه قطعا شرایطشان فرق خواهد کرد. انگلستان خوب است و فرانسه هم با شرایط عالی به جامجهانی میآید. فرانسه تیم بسیار خوبی است؛ در 1998 قهرمان شد و بعد از آن جامجهانی به نظرم در 2018 قدرتمند خواهد آمد، چون اکنون نسل طلایی جدیدی دارد. نسل طلایی آلمان هم از 2010 شروع شد و در 2014 به قهرمانی رسید اما اکنون شرایط تغییر کرده است.

*  و جام حذفی. احتمال دارد فینال حذفی یک داربی باشد.
وینفرد: بله قطعا میتواند یک مسابقه خوب داشته باشد. فینال جامحذفی اگر داربی باشد قطعا حساسیت بس�%

دیدگاه شما

آخرین اخبار