16. ارديبهشت 1398 - 11:20   |   کد مطلب: 7435
مردم روستای «هیزج» همدان هر ساله در اردیبهشت‌ماه جشن «شكرگزاری آب» را کنار چشمه‌ای كه معروف است به «سَرِزه» برگزار می‌کنند، چشمه‌ای كه ميزان آبش چه در كم‌آبی و چه پرآبی يكسان است و كم و زياد نمی‌شود، به قول اهالی روستا هم نظركرده است و پرمعجزه.

به گزارش پایگاه خبری جهادپرس، به هیزج می‌رسیم، آوازه چشمه این روستا که قدمت آن به صدها سال می‌رسد، به گوش همگان رسیده بود، حالا می‌رویم تا به چشم عظمت این نعمت الهی را ببینیم. هرساله مراسم گرامیداشت این چشمه در آخرین جمعه اردیبهشت  با حضور اهالی روستا و میهمانانی از گوشه و کنار ایران‌زمین برگزار می‎شود. اما امسال به دلیل تقارن ماه مبارک رمضان تصمیم گرفته بودند، زودتر این آیین کهن را برگزار کنند. لیوان‌های آب زلال چشمه بین میهمانان توزیع می‌شود، به محض نوشیدن آبی که نطلیبده بود و حکم مراد داشت، آرزویی در دل کردم. پس از نوشیدن آب، با کاسه‌ای شیربرنج که عطر شیر تازه آن، آدمی را سرمست می‌کرد به همراه نان محلی، از ما پذیرایی شد.

دشت میهمان‌نوازان

سرتاسر دشت در اطراف چشمه، اهالی روستای هیزج دیگ‌های نذری شیربرنج را بار گذاشته بودند و میهمانان را دعوت می‌کردند تا سر سفره آنها بنشینند و لیوانی هم چای آتشی در دل دشت بنوشند. میهمان‌نوازی بارزترین ویژگی اهالی هیزج بود که باعث می‌شد هیچ کس احساس غریبی نکند، روستای هیزج در شمال بخش  قهاوند قرار دارد.

«سرزه» مایه حیات منطقه است چراکه زندگی را در روستا ساری و جاری کرده و آب باغات و مزارع روستا را تأمین می‌کند. در فرهنگ عامه به تراوش آب از زمین «زه» می‌گویند و از آنجا که آب چشمه نیز سرریز می‌کند «سر» را به آن اضافه کردند. کسی به خاطر نمی‌آورد که از چه زمانی آب راه خود را از دل دشت پیدا کرده و زندگی را در منطقه شکل داده است. حتی وقتی خشکسالی و ترسالی بر منطقه حاکم می‌شود، آب چشمه همان میزان  است که بود.  همین مایه زندگی بودن چشمه باعث می‌شود خیلی‌ها از او حاجت بخواهند و آن را مجرب بدانند.

سهم ماهی‌ها از نذری

هر ساله اهالی روستا آیین شکرگذاری آب  را در کنار این چشمه برگزار می‌کنند. آخرین جمعه اردیبهشت همزمان با آغاز شیردهی گوسفندان به منظور افزایش نعمت و شکرگزاری خداوند، وعده این مراسم است. «شیربرنج» و «آش بلغور» که هر دو با شیر درست می‌شود، غذای سنتی این آیین بوده که  بر اساس اعتقاداتی است که از دیرباز در روستا وجود دارد. بعد از طبخ نذری مقداری از نذر به عنوان سهم ماهی‌ها به چشمه ریخته می‌شود.

در این مراسم میهمانانی از شهرهای دیگر چون  تهران، مشهد و کرج  برای شرکت در آیین گرامیداشت آب حضور دارند، در مجموع هر سال حدود 3 هزار نفر در مراسم بزرگداشت «سرزه» شرکت می‌کنند. در حال حاضر 300 خانوار در روستای هیزج زندگی می‌کنند و در این آیین هر خانواده به صورت جداگانه به طبخ نذری می‌پردازد. آنها معتقدند اگر یک سال این نذر را ادا نکنند، خسارت بزرگی دامن خانواده را خواهد گرفت، بنابراین در طول سال به جمع‌آوری اقلام مورد نیاز نذری می‌پردازند بی‌آنکه نگران پولش باشند.

مسابقه‌ بهترین آشپز شیربرنج

با هدف رونق بیشتر مراسم، رقابتی در طبخ نذری‌ها نیز به راه افتاده و دو داور مجرب به بررسی غذاها پرداختند تا در نهایت بهترین «شیربرنج» و «آش شیر» را معرفی کنند.

حتی پیرمردان هیزج هم به یاد ندارند سنگ‌چین دور چشمه از چه زمانی ایجاد شده. دیوارهایی که حدوداً به سه متر نیز می‌رسند اما این را می‌گویند که به خاطر تقدس چشمه، با وجود نبود امکانات مکانیکی این سنگ‌چین سه متری را کنده‌اند تا مردم راحت از آن بهره ببرند.

خود را به لب چشمه رساندم آب زلال از داخل دالانی بیرون می‌جهد، ناخودآگاه کفشم را از پا درمی‌آورم وارد دالان سنگی می‌شوم، بقیه هم به دنبال من دل به زلالی آب زدند، موسیقی طبیعت با صدای نسیم و آب تکمیل می‌شود. خنکای آب تا عمق وجود آدمی نفوذ  می‌کند. ماهی‌ها دور پایمان می‌چرخند. اهالی اعتقاد دارند این ماهی‌ها نظر کرده‌اند و صیدشان نمی‌کنند. آن‌ها هم با خیال راحت می‌چرخیدند. بزرگترها مدام به بچه‌ها گوشزد می‌کردند دست به ماهی‌ها نزنند چراکه اگر شیطنت کودکی گل کند، ممکن است چشمه با اهالی قهر کند و آن وقت اتفاق بدی بیفتد. اینجا ناگهان سکوتی بر وجودم نشست، ندایی درونی، دعوتم کرد با خدا نجوا کنم. حالا انگار من هستم و او، خدا نشسته تا صدایم را بشنود. صدایی از بیرون خلوتمان را بر هم می‌زند تا به بقیه مراسم بپردازیم، اما دل کندن از چشمه کار دشواری است.

اهالی هیزج داستان‌های بسیاری از معجزات این چشمه به خاطر دارند و روایت می‌کنند. داستان‌های بی‌شماری سینه به سینه به اهالی روستا رسیده که همه‌شان شنیدنی است.

معجزات چشمه

با روستاییان به گفت‌و‌گو نشستم. بانویی از اهالی  تعریف می‌کند،  پیرمرد 90 ساله‌ای که صاحب فرزند پسر نمی‌شده، دوباره ازدواج می‌کند تا از این وصلت پسری متولد شود، اما باز هم این اتفاق نمی‌افتد تا بالاخره به «سرزه» متوسل می‌شود و حاجت‌روا می‌شود. این پسر پدر همسرم بود.

مردم روستا، برکت روستا را از چشمه می‌دانند و برای آن احترام و اهمیت ویژه‌ای قائل هستند.

یکی دیگر از اهالی روایت می‌کند زوجی 15 سال صاحب فرزند نمی‌شدند. به توصیه بانویی از اهالی هیزج، به چشمه آمده و پس از نذر به فاصله زمانی دو ماه خداوند فرزندی به آنها عطا می‌کند.

داستان‌ معجزه «سرزه» زیاد است و برکت این چشمه هم جوشان و خروشان.

ظهر می‌شود میهمانان را به مسجد روستا هدایت می‌کنند به صرف آبگوشت و دوغ محلی  تا پایان بخش میهمان‌نوازی بی‌نظیر هیزجی‌ها باشد.

دیدگاه شما

آخرین اخبار