28. تير 1399 - 13:37   |   کد مطلب: 9345
عادت کرده‌ایم به خبر شکست تیم‌های ایرانی در مجامع و دادگاه‌های فیفا؛ عادتی خطرناک و کشنده که ماحصل فساد شدید در فوتبال است و ورود بی‌امان دلال‌ها به این ورزش بی‌پناه.

به گزارش پایگاه خبری جهادپرس،مشکلات فدراسیون فوتبال و ساختار کلی فوتبال کشور در دهه اخیر بی‌سابقه و عجیب بوده است. فوتبال ایران همواره یک‌سری مشکلات، دغدغه‌ها و مسائل خاصی را داشت تا تمام انرژی‌اش صرف برطرف کردن آن‌ها شود اما در دهه اخیر این مسائل به‌طرز عجیبی بیشتر و بغرنج‌تر شده‌اند؛ به‌گونه‌ای که دیگر برای ایران و فوتبال ایران در مجامع بین‌المللی آبرویی باقی نمانده و هرآن اتفاق جنجالی‌تر و بدتری در ساختار فوتبالی کشور رخ می‌دهد.

مهم‌ترین مشکلی که لااقل طی 10سال اخیر فوتبال ایران با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، مسائل مربوط به عقد قرارداد با بازیکنان و مربیان خارجی و عمل‌کردن به آن است. فوتبال ایران در دادگاه بین‌المللی ورزش شاید حتی یک اتاق بزرگ را برای بایگانی پرونده‌های شکایت خارجی‌ها به خود اختصاص داده باشد. هرروز خبری مبنی بر محکومیت و محرومیت باشگاه‌های ایرانی از سوی CAS و یا فیفا به‌گوش می‌رسد و هیچ‌وقت هم نشده تا بشنویم فوتبال ایران در فلان پرونده پیروزی را از آن خود کرد.
برای ریشه‌یابی این معضل باید به وقایع از بالا و با تسلط کامل نگاه کرد. یکی از مهم‌ترین عوامل شکست‌های متوالی فوتبال ایران در مجامع بین‌المللی ماجرای نحوه عقد قرارداد هاست. فوتبال ایران و مدیرانش در بی‌سوادی حقوقی محض به‌سر می‌برند و حتی از منابع و افراد مورد وثوق و مطمئن برای چهارمیخه کردن قراردادها نیز استفاده نمی‌کنند. انگار مدیران دوست دارند تا قراردادی ببندند که درنهایت نه جای دفاعی برای خود و مجموعه باشگاهی و ملی باقی بگذارند و نه بتوان منابع مالی آن‌را تامین کرد.

 

فضای آلوده، ماحصل وجود دلال‌ها

به قراردادهای فوتبال ایران با برخی بازیکنان نگاه کنید؛ با کمی دقت می‌توان دریافت فضای فوتبال به‌شکل عجیبی آلوده و مسموم است. منافع برخی‌ها در زمان عقد قرارداد با بازیکنان و مربیان ناکارآمد بسیار بیشتر است و با معرفی موارد بنجل به فوتبال ایران ابتدا جیب خود را پر می‌کنند و سپس به تیم ضربه می‌زنند. فساد در انتخاب موارد موردنیاز برای مشکلات یک تیم به‌حدی بالاگرفته که خیلی از باشگاه‌ها عطای خرید بازیکن و مربی خارجی را حتی بالاجبار به لقایش بخشیده‌اند و با گزینه‌های ناکارآمد داخلی تا می‌کنند. فضای موجود در فوتبال این‌گونه است که عقد شدن قرارداد و سپس غرامت گرفتن توسط عوامل خارجی به یک عادت تبدیل شده تا قبح آن بریزد و کک کسی هم نگزد.

این چرخه ناسالم توسط دلال‌ها ساخته و پرداخته می‌شود. دلال‌هایی که اتفاقاً خارج از باشگاه نیستند و می‌توانند یکی از اعضای کادرفنی، بازیکنان و حتی هیئت‌مدیره باشند. آشنابازی و روابط خارج از عرف اداری باعث می‌شود تا به‌جای مربی تیم ملی بلژیک که صاحب عنوان سومی در جام جهانی شد، پای فردی مانند مارک ویلموتس به فوتبال ایران باز شود و رشته سر درازی پیدا کند. بازیکنان نامتعارفی مانند کنستانت و گولتس و اوکراینی‌های پرسپولیس نیز از همین راه‌ها به فوتبال غنی از دلال ایران راه یافته‌اند. افرادی که حتی شاید کوچک‌ترین ربطی به فوتبال نداشته باشند اما طی برقراری روابطی با افراد موثر در تیم‌های ملی و باشگاهی وارد گود می‌شوند و از یک بازیکن 50 هزار دلاری، برای خودشان حداقل 500 هزار دلار سود تولید می‌کنند.

 

 

دولتی بودن یا نبودن؟ مسئله این است

مورد دیگری که به چشم می‌آید، معضل بزرگ و ایراد شدید دولتی بودن باشگاه‌هاست. در هیچ‌جای دنیا وابستگی یک باشگاه به بیت‌المال و دولت کشور معنا و مفهوم خاصی ندارد. مدیران دولتی فوتبال ایران همگی حاصل انتخاب‌ها و انتصاب‌های بی‌ربط و خارج از عرف هستند که خود را مستاجر باشگاه می‌دانند و نه دلسوز آن. مدیران دولتی که از آن‌ها به‌عنوان مدیران هزینه نیز یاد می‌شود با ورود به باشگاه تنها به فکر پرکردن جیب خود و اطرافیان و همچنین دیده شدن بیشتر در انظار عمومی هستند و نگاهی به آینده مجموعه زیرنظر خود ندارند؛ چرا که خود را مالک و صاحب باشگاه نمی‌دانند و به این مهم رسیده‌اند که تنها یک‎سال و اندی برای ریاست و استفاده از منافع آن وقت دارند.

همان‌طور که کمتر مستاجری برای خانه‌ای که درآن ساکن است دل می‌سوزاند، مدیران باشگاه‌های دولتی نیز برای باشگاه خود دل نمی‌سوزانند و اصلاً در صرف هزینه‌ها و تراشیدن بدهی‌های هنگفت هیچ ابایی ندارند. باشگاه‌های دولتی اصلاً راه‌های افزایش منابع مالی و درآمدزایی را بلد نیستند و تنها چشم امیدشان به شیر بیت‌المال و پول‌های دولتی است که همواره به سمتشان سرازیر می‌شود.

 

هم از دشمن می‌خوریم، هم از دوست!

شاید مهم‌ترین و بزرگ‌ترین دلیل باخت‌های پیاپی ایران در دادگاه‌های فیفا و CAS وجود فساد و رانت بین وکلا و پیگیری‌کنندگان پرونده‌های باشگاه‌های ایرانی باشد. چرا ایران در سال‌های اخیر 99% پرونده‌هایش در مجامع بین‌المللی را باخته و تعداد بردهایش حتی به انگشتان یک دست هم نمی‌رسد؟ باشگاه‌های ایرانی که نحوه عقد قرارداد و نحوه پایبندی به شرایط آن‌را اصلاً بلد نیستند، باشگاه‌هایی که بدون رعایت اصول حقوقی و با بی‌سوادی محض قراردادها را امضا می‌کنند و باشگاه‌هایی که روابط را بر ضوابط ترجیح می‎دهند؛ قطعا در انتخاب فرد مورد اطمینان برای حفظ منافع باشگاه نیز مرتکب اشتباه می‌شوند.

ایرانی‌ها در تحریر مفاد قرارداد آن‌قدر آماتور عمل می‌کنند که اگر طرف خارجی قرارداد کمی کلّاش و کاربلد باشد، می‌تواند ذخیره مالی برای باقی عمرش را از فدراسیون فوتبال ایران و باشگاه‌هایش دریافت کند.

ماجرای ویلموتس را به‌یاد بیاورید؛ از یک عبارت درون پرانتز که براثر بی‌سوادی محض عوامل عقد قرارداد منعقد شده، فرد بلژیکی خواستار 6 میلیون یورو غرامت از فوتبال ایران است. همین ماجرا را نیز می‌توان برای استراماچونی، مانوئل ژوزه، شفر، برانکو و کالدرون نیز تعمیم داد. مربیانی صاحب‌سبک که وارد فوتبال ایران شدند اما با کار در محیط آلوده و فضای مسموم و رانتی حاکم بر فوتبال کشور تصمیم به ترک ایران گرفتند و حالا تبدیل به دندان لقی شده‌اند که نه کنده می‌شود و نه ثابت می‌ایستد.

استراماچونی قراردادی با استقلال امضا کرد که اگر سال آینده بیکار باشد نیز پولش را باید آبی‌ها بدهند، شفر بیش از نیم میلیون دلار از استقلال طلب دارد، ژوزه قرمزها را تا سرحد کسر امتیاز برد و غرامت سنگینی دریافت کرد و برانکو و کالدرون نیز پرسپولیس را نزدیک به دو میلیون یورو جریمه کرده‌اند. اما چرا ایران در دادگاه این مربیان برنده نشد؟

 

محمدرضا زنوزی مالک تراکتور در بیاناتی صریح و کوبنده از فسادی در فوتبال ایران رونمایی کرد که اثبات آن شاید ماهیت خیلی از تیم‌ها و مدیرانشان را زیرسوال ببرد. زنوزی قاطعانه عنوان کرد وکلای معرفی شده به CAS توسط باشگاه‌های ایرانی با طرف خارجی تبانی می‌کنند تا غرامت و مبلغ درخواستی آن‌ها را از تیم‌های ایرانی دریافت کنند و این مابین نیز از منفعت دلاری برخوردار می‌شوند.

حرف مدیرعامل تراکتور که خودش در ماجرای کنستانت ضربه بدی خورد بیراه به نظر نمی‌رسد و این حجم از شکست در پرونده‌های مالی فوتبال ایران اصلاً منطقی و قابل قبول نیست. یعنی حتی یک پرونده هم نبوده که ایران در آن بتواند رد اتهام شود؟ محتمل به‌نظر می‌رسد که باتوجه به دولتی بودن اکثر باشگاه‌ها و نبود حساب‌وکتاب دقیق در مصرف بیت‌المال، وکلا و مدیران از این امر سواستفاده کنند تا با شکست دادن باشگاه ایرانی در دادگاه پول دریافتی از منابع دولتی را ابتدا به حساب بانکی خود و سپس به طرف خارجی پرداخت کنند.

پربیراه نیست که در ساختار بی‌دروپیکر فوتبال ایران چنین راهکارهایی برای رانت‌خواری و فساد وجود داشته باشد و کسی هم برای فوتبال بی‌پول دل نسوزاند. ماجرای فوتبال ایران ماجرای تکه گوشتی قربانی است که بین مدیران دولتی و عوامل ناسالم دست به دست می‌چرخد تا هرکس به زعم خود اندکی از آن را بردارد.

برای جلوگیری از پرداخت پول فوتبال به عوامل خارجی نیازی به صحبت و خواهش از آن‌ها نیست؛ آب از سرچشمه گل‌آلود است و با اصلاح ساختاری و سپس فردی بایستی جلوی بیداد کردن رانت‌ها را گرفت.

انتهای پیام/

دیدگاه شما

آخرین اخبار